شماره ۲

10 4 0
                                    

فردا:
بهش زنگ زدم
بوق
بووق
بوووق
بووووق
صدای سردی گفت:
بله ؟
-عه میکاسه
-بله
-لی لی اونجا نیست
-گوشی ... لی لی
وقتی صدای لی لی رو شنیدم ....
-بله؟
-عه لی لی گفتی زنگ بزنم آلنم
-خر نیستم فهمیدم آلنی
-اممم خوبی
-آوره مرسی
صدای بسته شدن در شنیدم
لی لی ادامه داد : خب ...
-امم پیگم لی لی میای یه دفعه بریم بیرون جشنی چیزی
به دسبندی که بهن داده بود نگاه کردم ...

یهو به خودم اومدم چی گفتممم؟
لی لی:آوره حتمی
-هوم
-هوم
-کاری نداری دیه
-نه
-پس خدافظ
منتظر شدم قعط کنه
حدود ده ثانیه مث بز ساکت بودی
سکوتو شکوندم
-امممم تو قعط کن
بوق بوق بوق
لی لی :
برو بابا حاله این سوسل بازیا رو ندارم تو قعط کن بعد دختره میگه نه تو
بعد پسزه میگه اصلا باهم یک دو سهههه
اه
از اتاق رفتم بیرون
میکاسه هنو لم داده بود
تلفن دیواریم زنگ‌خورد
رفتم سمتش : دو بود
جواب دادم
بله ؟
اممم لی لی میگم آلنو چی کار میخوای کنی
نمدونم
باش ^^
قعط کردم
یعنی هنو متوجه نشدن من دوتا تلفنو خونه دارم
پوف
میکاسه:کی بود
-به تو چه
دقیقا میتونستم فیافه ی پوکرمو حس کنم...
آلن:
اسمشو توی گوشیم تغییر دادم و نوشتم نامهجول
چون ... غیر قابل پیبینی بود
و هنوز نتونستم بشناسمش
و
فرق داشت ....
Elina

TamedWhere stories live. Discover now