خنده ی پر ناباوری سهون برای همه اشون قابل درک بود، پس به جز سکوت کاری انجام ندادن.
از صدای خنده ی عصبی و کوتاهش که کاسته شد، لحن کلافه و زارش به گوش رسید: واقعا نمیتونم باور کنم که همه ی اون داستانهای بچگانه واقعی هستن...کائو با لبخندی گفت: ما هم تا با چشمهای خودمون ندیدیم باور نکردیم... اوایلکه با پرونده های مرموز برخوردیم فکر میکردیم با یک باند از جنایتکار های دیوونه طرفیم که روی خودشون اسم شخصیتهای کمیک و فیلم رو گذاشتن و دارن از روشهای اونها تقلید میکنن؛ اما به مرور فهمیدیم که جریان برعکسه...
سهون که با وجود شواهدی که مقابلش بود، هنوز با اکراه نمیخواست این واقعیت رو بپذیره، دستی تو موهای تیره و لختش کشید : اخه چطور ممکنه که بتونن ذهن اینهمه آدم رو منحرف کنن و هیچکس، حتی یک نفر هم پی نبره...
دامنیک که دستاش رو روی میز به هم گره کرده بود گفت: همونطور که ما تونستیم بفهمیم، حتما بودن کسای دیگه ای هم که توی این دنیای بزرگ به یک چیزایی مشکوک بشن و شاید پیِش رو هم بگیرن ولی همونطور که ما بلافاصله از طرف دولتمدارها و غیر دولتی ها مورد اَتَک قرار گرفتیم، بعید نیست اونا رو هم خفه کرده باشن...
سهون انگار تازه داشت، داشته های قدیمی و دادههای جدیدش رو کنار هم میزاشت...
انگار تازه داشت همه چیز باهم جور درمیومد.
همه ی اون چیزهایی که توی دوماه ماموریت در گاتهام براش سوال برانگیز بود و مجبور بود درمقابلشون سکوت کنه تا از پرونده کنار گذاشته نشه، حالا میتونست براشون جوابی داشته باشه.چان که تا اون موقع ساکت مونده بود، برای برداشتن نگاه ها از روی سهون و رسیدگیِ سریع تر به جلسه، رو به چارلی گفت: بهتره ادامه بدیم...
چارلی: الان که "باند دارک" هیچ واهمه ای از ادامه ی کارشون ندارن، رُئساشون دارن خودشون رو از سوراخاشون بیرون میارن و علناً اضهار وجود میکنند. برای همین بعد از حدود دوهفته ما تونستیم تمام سرکرده های باند دارک رو شناسایی کنیم، که میشه گفت همه ی اشرار بزرگی که میشناختیم و حدسش چندان سخت نبود، شاملش میشن...
با نگاه به سهونی که هنوز گیج بود، گفت: مختصرا اونها رو معرفی میکنم...
سهون خیره به نمایشگر بود که تصاویری رو از وضعیت اینروزهای گاتهام به نمایش میگذاشت.
و اولین تصویری که بالا اومد.چارلی: اولین کسی که شناسایی شد "دکتر اتو اکتاویوس" معروف به " دکتر اختاپوس" هست. اون یک نابغه در علم مکانیک و دانشمندی برجسته در زمینه ی فیزیک اتمی بوده. اون زیاد خودش رو در اجتماعات و حتی درگیریها ظاهر نمیکنه و همیشه برای ایستادن مقابل "پارکر" گروهکهایی رو تشکیل میداد و با اونها جلو میرفت. چیزی که الان مهمه اینه که اون تخصص خاصی توی جذب مخاطب داره...
أنت تقرأ
💀APOPHIS💀
خيال (فانتازيا)💥Join us💥 نام: آپوپیس، هیولایی شیطانی در اساطیر مصر که در تاریکی مطلق زندگی میکرد و این ایزد که به شکلی شبیه به مار تشبیه شده است، تهدیدی برای نابودی ایزد روشنایی بود... ژانر: تاریکی رو نشونت میده تا روشنایی رو پیدا کنی... فضا: هوا تاریک و سرده...