27_ امتحان
"نویسنده با آهنگ سوسن خانم وارد میشود 🌝"
هرکی ووت نده خر منه.
━━━━➳༻❀✿❀༺➳━━━━
دارم با چاقو قارچ هارو تکه تکه میکنم. هرم نفس هاش رو گردنم و دست هاش دو کمرم پیچیده میشه. عطر تنش میتونه منو دیونه کنه.
-( شام چیه عزیزم؟)
+{اگر نزاری درمون ، سوپ قارچ و شیر .}
-( قبلاً انقد بی ادب نبودی بیبی بوی.)
پچ پچ صدای اغواگرش تو گوشم ، موهای تنمو سیخ میکنه.+{ چون قبلا یه دوست پسر منحرف نداشتم.}
دماغشو ت گردنم فرو میبره و نفس عمیقی میکشه.
+{ اگر همین جوری خاله الیزا ولمون کنه بره پیش دنی ، ازم ی آشپز حرفهای درمیاد.}
-( گفت تا بعد سال نو بر نمی گرده. راستی کریسمس چند روز دیگست؟ )
+{ فک کنم یکی دو هفته دیگه. نکن قلقلکم میدی.}
گردنمو مور مور میکنه.
زیر گوشم زمزمه میکنه:
(I'm drunk in your eyes "مست چشماتم")باهاش شعر رو همخونی میکنم:{
Without you, I am a silent meadow
"بدون تو یه چمنزار خاموشم"
I'm going through it anyway
"می گذرونم من هرطوری ک بشه"
Find me it may be too late tomorrow
"منو دریاب ممکنه باشه فردا دیرا" }
اولین بار این شعر رو از یکی از کتاب های کتابخانه بزرگ هکتور خوندم حسابی ذوق زده شدم. صدام رو آزاد کردم و براش خوندم و اینطوری اونم وسوسه شد تا حفظش کنه.
-(صدات بهشتیه هری.)
بار اول هم همینو گفت. البته خودم چندان با حرفش موافق نیستم.زیر گوشم رو میمکه. بی اختیار چشم هامو میبندم و سرم رو ب عقب هل میدم تا فضای بیشتری رو در اختیارش بزارم.
دستش از زیر لباسم رد میشه و آزادانه تنم رو لمس میکنه.
از حس سر انگشتانش رو شکم و سینم ، نفسم حبس و موهای تنم سیخ میشه. لذت جدیدی تو تنم میپیچه. زبانش از گردن تا لاله گوشم رو خیس میکنه.با صدای آرومی نجوا میکنه:( هر وقت تو بگی انجامش میدم عزیزم. قرار نیست تا تو نخوای کاری کنم.)
+{ نمیدونم ، میترسم. خیلی درد داره؟}
صادقانه جواب میده:(معلومه ک درد داره. ولی اجازه نمیدم خیلی اذیت بشی.)
تپش قلب جفتموم بالا رفته و نفس هامون سنگین تر شده.
لب هاشو ب لبهای تشنه ام میرسونه. گوشت نرمشو مک میزنم.
رو دندونام زبون میکشه و بهش اجازه ورود میدم. عمیق تر می بوسه و حس میکنم دارم دیونه میشم. بدون اینکه اتصالمون رو قطع کنیم برمیگردم. دستامو رو شونه هاش میزارم و سرمو خم میکنم تا راحت تر بوسه رو ادامه بدیم.