12_ فرار کن.
ووت و کامنت یادتون نره.
━━━━➳༻❀✿❀༺➳━━━━
-{ وایی خدایا ، من چ غلطی کردم ؟ }رو تخت میشینم و سر درد ناکمو بین دستام نگه میدارم .
خاطرات از جلو چشمم رد میشن.-{ خوبه پ هنوز وقت دارم . }
+( برای چی خانم ؟ )
-{ برای اینکه ببوسمت . }....
{ نه نه ازون بهتر له کردن کله بلوند ایزابلاست . }
....
{ باید بخوریش . وگرنه .... وگرنه گریه میکنم . }
....
{ هارولد نباید بمیره . اگر بمیره من ناراحت میشم . نباید بزارم هارولد الکل بخوره وگرنه میمیره . الکل بد . الکل بد . بد بد بد . }
....
-{ ب شرط اینکه برام بعدا ساز دهنی بزنی . }
....
گندام یکی یکی ظاهر میشن . عین ی بچه نه نه عین ی احمق برخورد کردم . نکنه راستی راستی بوسیده باشمش ؟
ینی الان میدونه خواهر برادریم ؟ کتکش کهِ نزدم ؟
با جیغ بلندی موهامو میکشم .
در با صدای وحشتناکی ب دیوار کوبیده میشه .+( چی شده ؟ )
صورت نگران مریدا جلوم ظاهر میشه .با درماندگی و کلافگی توضیح میدم :{ مریدا گند زدم گند . مست کردم هرچی دهنم اومد گفتم . بد بخت شدم . }
رنگ صورت مریدا شبیه برف های زمستون میشه .
+( دقیقاً بهش چی گفتی ؟ )ب طرف تخت میاد و دستامو ک دارن صورتمو چنگ میندازن رو کنار میکشه.
-{ گفتم هنوز وقت دارم ببوسمت ، مجبورش کردم چند جرعه گیلاس بخوره ، گفتم له کردن کله بلوند ایزابلا لذت بخشه ،تازه براش لالایی هم خوندم … نکنه چیزی از دهنم پریده باشه…}
دست مریدا با درد وحشتناکی رو صورتم فرود میاد .
-{ چرا میزنی وحشی ؟ }+( این برای اینکه انقدر موهاتو نکشی دختره خر . ی دقیقه آروم بگیر ببین من چی میگم . اون الان اینجاست . دیشب بد گند زدی ولی دیگه نمیشه جمعش کرد هر زر مفتی ک زدی ت مستی بود اونم احتمالأ میفهمه کصشر گفتی . پس بجا شیون و زاری و مو کشیدن ، کون قشنگتو تکون بده بیا پایین صبحونه کوفتیتو زهر کن. )
مثل یه دختر خوب که به حرف مامانش گوش میده؛ به حرف گوش میدم.
با درد عضلانی شدید و سرگیجه لباس های دیشب رو عوض میکنم .
آرایشم ب طرز وحشتناکی پخش شده و قیافمو شبیه راسو کرده. کلی وقتمو گرفت تا از صورتم محو بشه .