18: گل اعتیاد میاره

31 6 0
                                    

18_ گل اعتیاد میاره.

ووت و کامنت یادتون نره.

━━━➳༻❀✿❀༺➳━━━━

+{میخام آفتاب گردون بکارم. }

پسر بلوند چشماشو ت حدقه می‌چرخه و غر میزنه :( وایی شروع شد‌.)

لب و لوچم آویزو میشه و مظلوم نگاهش میکنم.

عرق پیشونیش رو پاک می‌کنه و ب بیل تکیه میده :( برو ؛ برو بکار. ولی من اندازه ی بیل زدن هم کمکت نمی‌کنم. )

با مظلومیت بیشتر نگاش می‌کنم:{ چرااا؟ خیلی قشنگن ک!}

با حرص میغره :( اععع قشنگن ؟ بیل زدن و کمر درد گرفتنش هم قشنگه. هنوز یادم نرفته ب خاطر چهار تا لوبیا چ بلایی سرم آوردی. تا دو شب همه تنم درد میکرد هری.  بعد تو در کمال بی مسئولیتی اونقدر بهشون آب دادی تا بپوسن و بوی گند بگیرند. ت همه زحمات منو ب فاک دادی. )

بیل رو با خشونت توی خاک فرو می‌بره.

بیشتر ت مخش میرم :{ دن بیخیال. باغچه خیلی خوشگل میشه قول میدم ت بیل زدن کمکت کنم. ببین پسر اگر هکتور خوشش بیاد کمتر بهم گیر میده. }

پوفی می‌کشه و با کف دست تو پیشونش میکوبه:( ی روز از دستت خودمو زیر چرخ گاری پرت می‌کنم. )

ب این ترتیب من با ی پاکت پر از تخم آفتابگردان کنار پسر عینکی ک زیر لب غر غر میکنه و بیل میزنه ایستادم.

هر سوراخی رو اون روی زمین ایجاد می‌کنه من توش چند تا دانه آفتابگردان میکارم.

خورشید امروز مثل آفتابگردان هاییه ک امید ب سبز شدنشون دارم.

+{ دن؟ }

متوقف میشه و نگاهم می‌کنه. منم خیلی جدی ادامه‌ میدم:( خورشید زرد ، آفتاب گردون زرد ، برگ درختا زرد ، تو زرد.  فک نکنم دیگه بتونم تشخیصیت بدم پسر بلوند. }
از حرف خودم خندم میگیره.

آهی میکشه و سر تکون میده:( خیلی بی نمکی فرفری. )

یک دفعه چشماش درشت میشن ب پشت سرم اشاره می‌کنه:(بگیرش.)

وقتی بر میگردم ی ظرف آب معلق در هوا داره ب سمتم میاد. با مهارت رو هوا میقاپمش.
دن برام سوت می‌زنه منم پیروز مندانه ابرو بالا میندازم.

•( کارت خوب بود هری. )
با شنیدن صدای هکتور تازه متوجه کسی ک ظرف آب رو پرت کرده میشم.

هارولد دست و پا چلفتی درونم با دیدن هکتور هل می‌کنه و ظرف آب از دستم میوفته. چرا ب اون ک میرسه چلفتم میزنه بالا؟

دن تو سرش میکوبه و زیر لب می‌گه:( باز اینو دید خنگ شد. )

+{ متاسفم. } خم میشم و ظرف آب رو برای دن پرت می‌کنم.

𝑾𝒉𝒊𝒔𝒑𝒆𝒓 𝒐𝒇 𝑫𝒆𝒂𝒕𝒉Donde viven las historias. Descúbrelo ahora