5_ بردار
ووت و کامنت یادتون نره.
━━━━➳༻❀✿❀༺➳━━━━
حالتنهایی احساس عجیبیه! حس میکنی درونت خالی ترین مکان دنیاس.
همه وجودت تبدیل ب چاه عمقی میشه و داره قلبتو درون این سیاهی فرو میره. هرلحظه منتظری آخر این چاه سنگی برسه و قلب شیشه ایت هزار تیکه بشه.سرمایی ک از تنهایی ، متصاعد میشه حکم دست های قاتل ، دور گردن مقتول رو داره .با هر نفس شکاف عمیق درونت میلرزه و تنهاییتو بیشتر یاد آوری میکنه.
شبها بهترین وقت ، برای شکار تکه های روشن وجودت ، توسط هیولا های زیر تختته. همون هایی ک آدما رو وادار ب قتل ، جنایت و آزار دادن هم نوعشان میکنه. مثل موریانه آروم آروم ، درونتو میخورن طوری ک حتی خودتم متوجهش نمیشی .
دست آخر وقتی خانه وجودت فرو میریزه میفهمی چ چیزهای با ارزشی رو از دست دادی.از یکی شنیدم ک میگفت:( اگر تاریکی لمست کنه هرگز رهات نمیکنه. و همه تاریکی ها ، از پیچیدگی افکار شبانه سرچشمه
میگیرند.)مسخرس ولی ؛ ی وقتایی ک حس میکنم داره مثل کرم قلبمو میخوره ؛ سر میزنم ب دفترچه خاطراتم . دست نوشتهای قدیمی و شادمو مرور میکنم اینجوری کمتر احساس زامبی بودن بهم دست میده.
این روزا زمستون سرد تر و خاکستری تر از همیشه است.
بابا مریضه و کنترل خونه از دستش خارج شده. نامادری نفرت انگیزم ادعای ریاست عمارت رو داره.
با گذشت فقط چند ماه ورق زندگی من طوری برگشته ک هنوز مغزم لود نشده.
اگر ازم بپرسن مذخرف ترین سالهای عمرت کِیه بی شک جواب میدم ؛ از وقتی ک سالزمن ها پا ب زندگیم گذاشتن.
جیمز دست کم ی بار هر کدوم از خدمتکار های عمارت رو امتحان کرده. اون زنهای بخت برگشته برای ازدست ندادن شغلشون خفه خون گرفتن.
هکتور خودار تر از برادر کوچکترشه و بیشتر سرش ب کار های خودش گرمه. این روزا ایزابل طوری بهم امر و نهی میکنه ک انگار راستی راستی باورش شده خانم خونست. اگر دستم ب خونش آلوده بشه تقصیر خودشه.
هوا دسامبر آبی و خاکستری تر از همیشه است}
سارا آلن 26 دسامبر 1871پیرمرد سرفه میکنه و دستمو سفت تر فشار میده.
+( اون دکتر خرفت میگه این دارو ها حالمو بهتر میکنن . میگه من خیلی زود سلامتی مو ب دست میارم . ولی خودم میدونم این ....آخرشه)با سرفههای شدیدش دستمال حریر تو دستش خونی میشه.
-{ پدر یکمی دیگه طاقت بیار ، من مطمئنم حالتون بهتر میشه.}دستمو بیشتر میکشه و مجبور میشم روی تخت نیم خیز بشم.
دستشو زیر گونم میزارع و با شتستش پوستمو نوازش میکنه :
(من گناهان فراوانی مرتکب شدم . این طور مردن تلافی کاراییه ک کردم.)