Part4 شجاعت

1K 168 22
                                    

چشمام گرد شده بود، تا حالا انقدر پیش نرفته بود، نمیدونم چش بود.
چشماش به جنون نشسته بود.ولی نگاهش انگار یه غم کمرنگی رو نشون میداد، شایدم من توهم زدم.

_بیا جلو کفشامو بلیس!

نمیتونستم هیچ عکس العملی نشون بدم از حرفش بی حرکت رو زمین چهار دست و پا افتاده بودم و بهش زل میزدم.

*************

(از زبان جین)

من و جنی بعد بیرون اومدن یونگی از دستشویی دنبالش به بیرون حرکت کردیم.
ولی با صحنه ای روبه رو شدیم که کاش نمیشدیم.
یونگی وسط این همه جمعیت رو زمین افتاده بود!

_بیا جلو کفشامو بلیس

این صدای تهیونگ بود که میشنیدم؟!
داشت به یونگی میگفت چیکار کنه؟؟؟؟ اخمام تو هم رفت از اینکه دوستمو هربار زیر تحقییر و تمسخرش له میکرد داشتم دیوونه میشدم.
یاد خط و نشون های یونگی افتادم که گفته بود دخالت نکنم.
تو دلم گفتم: (هه یونگیا من جینم نه برگ چغندر)
سمت جمعیت رفتم و جلوی یونگی رو به روی تهیونگ وایسادم.

=فکر کردی چه خری هستی که هربار داری عقده هاتو سرش خالی میکنی؟

پوکر و خیلی ریلکس بهم زل زده بود، این بچه دماغو رو باید آدم میکردم.
ولی چجوری؟؟؟
مهم نیست باید یه بارم که شده شجاعتمو جمع کنم تا به اون عوضیه مادر به خطا بفهمونم یونگی بی کس و کار نیست.
تا خواستم حرفی بزنم جونگکوک از کنار تهیونگ چند قَدَم جلو اومد.
به صورت کلافه پس گردنشو با نوک انگشتاش مالش داد و نگام کرد:
×نمیتونی یبار دخالت نکنی؟!
=یااااا بچه شاشو مگه با تو بودم؟

خنده حرصی ای کرد و چشماشو با حرص به سمتم کشید:
× بچه شاشو؟
=آره بچه شاشوووو مشکلیه؟ تو یه عدد بچه شاشویه آشغالی و...

نذاشت حرفم تموم بشه که یه مشت به صورتم کوبوند.یکم از سر جام جابه جا شدم ولی نیوفتادم.
خداروشکر بدن نسبتا قوی ای داشتم وگرنه با همون یه مشت عین گوجه له شده میشدم.
موهامو از پشت کشید و منو به سمت بیرون از جمعیت برد.

=آخ ول کن عوضی چته حیونننن، یاااا شاشو نیستی حالا ول کن آی آخ...

همونجور حرف میزدم و ناله و غر میزدم ولی اصلا توجهی نمیکرد منو وارد کلاس که خالی از دانش آموزا بود کرد و منو رو صندلی خودم نشوند.موهامو ول کرد و رو به روی من رو صندلی جنی به صورت برعکس نشست.
از حرکتش یکم جا خوردم.فکر کردم الان کولی بازی درمیاره یا میخواد منو به فاک اعظم بده.
مچ دست چپمو محکم گرفت و رو میز گذاشت بدون اینکه دستمو ول کنه رو بهم کرد:
×من فقط یبار میبخشم، یبار کوتاه میام.اگه دوباره بخوای روی من دربیای و چرت و پرت بگی یکاری میکنم از زنده بودنت پشیمون شی سوکجین.

انتخابِ اشتباه! فصل اول (تکمیل شده)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora