Part36 پاداشِ من

1.1K 140 103
                                    

قشنگای دلم امشب یک پارت اضافی بخاطر دمق شدن این جیگرطلا داریم؛ دیگه دمق نشیناااااا🥺🐾❤امیدوارم با این پارت اضافیِ امروز بتونم حال هر کدومتون که دمق شده یا خورده تو ذوقش رو بخاطره اینکه جای حساس تمومش کردم خوب کنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

قشنگای دلم امشب یک پارت اضافی بخاطر دمق شدن این جیگرطلا داریم؛ دیگه دمق نشیناااااا🥺🐾❤
امیدوارم با این پارت اضافیِ امروز بتونم حال هر کدومتون که دمق شده یا خورده تو ذوقش رو بخاطره اینکه جای حساس تمومش کردم خوب کنم...
میدونم برای پارتِ ۳۳ هست ولی همین امروز دمق شدش 🤧🐾❤
ولی قول نمیدم هر پارت بدون کنجکاوی برای پارت بعدتر باشه. کلی پیشولی دوستون داره و از ته دل بهتون اهمیت میده.😘😘😘😘🐾❤
_________________________________________

پیشونیشو یه بوسه کوتاه کردم و پیشونیمو به پیشونیش چسبوندم و آروم زمزمه کردم:
_ مین یونگی ... من عاشقتم

بعد از حدود پنج تا هفت دقیقه صدای باز شدنه دره پشت بوم به گوشم رسید؛ با ظاهر شدن جونگکوک و جین کنارم انگار فرشته های نجاتم رو دیده بودم و چشمام برق از خوشحالی شد.
هردوشون بالا سرم وایسادن و با ترس و دلهره به صحنه روبه روشون خیره بودن. آروم لب زدم:
_ اسپری اش رو آوردی؟

بدون اینکه جونگکوک حرفی بزنه اسپری رو به طرفم گرفت و منم سریع بدون هیچ حرفی اسپری رو از دستش قاپیدم.
سره یونگی رو با دست چپم یکم بالا اوردم و اسپری رو رو دهنش گذاشتم:
_ عشقم نفس بکش هوم؟

بوسه ای کوتاه رو موهای یونگی زدم و دوباره یه اسپری دیگه تو دهنش خالی کردم.
دندونامو به خاطره اینکه بتونم به اعصابم مسلط باشم بهم فشار دادم.
هیچ عکس العملی نداشت. حدود شش یا هفت بار این اسپریه لعنتی رو داشتم تو ریه اش خالی میکردم.
اشکم خود به خود از چشمام سرازیر میشد بدون اینکه حالت صورتم به ناراحتی بخوره...
جین لبه ی آستینشو گاز گرفته بود تا صدای ناله و گریه اش اوضاع رو بدتر نکنه و دور تا دور پشت بوم هی دور میزد.
×بهتره تمومش کنی...
_خفه شو

اسپری رو از دهنش جدا کردم و باز با دهنم به ریه اش نفسمو رسوندم.
_یونگی پاشو... عشقم پاشو. بیبی...
×تهیونگ
_گفتم خفه شوووود...‌ اون نمرده ... نمیتونه بمیره ... اون مال منه فقط ماله من!

محکم بغلش کردم و اشکام بیشتر سرازیر شد.
_بیدار شو لطفا... دیگه اذیتت نمیکنم یونگی لطفا...

با صدای سرفه هاش اونو سریع از خودم جدا کردم و بهش نگاه کردم.
انگار من بودم که با دیدنه این صحنه جونه دوباره گرفته بودم.
جین با دیدنه این صحنه کنار یونگی نشست و آروم شروع کرد با گریه به پشتش ضربه زدن.
=یااااا چرا فقط فکره خودتی.

انتخابِ اشتباه! فصل اول (تکمیل شده)Where stories live. Discover now