خیلی برام سخته باهات تو یک کلاسم؛ درسته که ته کلاس میشینی ولی دونستن اینکه تو توی اون دنیایی زندگی میکنی که منم میکنم دلمو بلرزه در میاره؛ دست خودم نیست ناخواسته و یواشکی عاشقت شدم!
_____________________________________________________
موضوع:
مین ی...
خواستم دهن باز کنم بگم آره که تهیونگ به حرف اومد و قلبم ناخواسته با حرفش فشرده شد. _آره فقط پارتنریم!!!!
صدای شکستن دوباره ی چیزی به گوشم میرسید و مطمئن بودم اون یک شی و شکستنی نبود؛ بلکه اون قلبم بود... صدای قلبم دیگه در نمیومد... یکبار شکستن؛ دوبار شکستن؛ سه بار... و حالا هم اینجا داشتم به تیکه های قلبم زل میزدم. £هوم پس پارتنرین یعنی رابطه غیر پارتنری ندارین؟ _شوخیت گرفته؟ £چطور؟ _میدونی که من رابطه ام رو از هم جدا نگه میدارم.
ونوو سمت یک بسته کوچیک که با خودش تا داخل خونه آورده بود برگشت و از کنارش بیرون آورد و روی میز جلو گذاشت. ابروهای تهیونگ بالا پرید. _این چیه دیگه ₩ بازش کنی میفهمی!
با بی حصلگی خم شد و بسته رو برداشت و بازش کرد؛ اخمش بهم گره خورد و روشو کرد سمت ونوو. _این چه مضخرفیه؟ ₩ آیگو میدونی قانون قانونه... £ چی هست مگه؟ ₩ مگه قرار نبود هر پارتنر رو برای بار دوم یکی از مستر ها امتحان کنن؟ من میخوام امتحان کنم؟ £ تو که پارتنر بقیه رو دست نمیزدی حتی اگه یه آداب باشه؟ یکم خم شد و آروم لب زد: ₩ حالا میخوام امتحان کنم. نکنه بیشتر از پارتنره؟
دندوناشو بهم سابید و بهم زل زد. _یونگی. +ب... بله _مین یونگی وقتی اسمتو صدا میکنم با بله ددی جواب بده لالی؟ +بله ددی؟ _پاشو واستا.. +بله؟ _نشنیدی؟ گفتم کونتو بلند کن و پاشو واستا زود
از جام پاشدم و روبه اون دونفر وایسادم. پارتنراشون با ترس و کنجکاوی به تهیونگ خیره بودن. _تا نیم ساعت ونوو هرچی گفت انگار من گفتم. پارتنره ونوو هم میاد پیشه من. اسمش چی بود؟ ₩مین جونگ میتونی وینتر صداش کنی!!! _________________________________________
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
کیم مین جونگ ۱۶ ساله رشته هنر
پدرش نیروی پلیس و مادرش خانه دار هست. خودش تک فرزنده خانواده است. نام مستعارش به عنوان لیتل وینتِر هست.
بازومو گرفت و منو سمت ونوو پرت کرد. ونوو منو با دوتا دستاش گرفت تا نیوفتم. بغضم داشت میترکید. شاید ادعای عاشقی و دوست داشتن داشته و حرفاش دروغه... اره مطمئنم حرفاش دروغه... ونوو با اشاره به وینتر بهش اشاره کرد از رو زمین پاشه و بره پیشِ تهیونگ. از رو زمین پاشد و به سمتش حرکت کرد. لباس تو تنش واقعا خواستنیش کرده بود و این داشت دلمو بیشتر آشفته میکرد... _________________________________________