آب دهنمو به زور قورت دادم و آروم سمتش حرکت کردم:
_یونگی؟!رو لبه ی تراس وایساده بود و تلو تلو میخورد؛ هر آن ممکن بود بیفته پایین.
آروم وارده تراس شدم و سمتش حرکت کردم.
_یونگی؟
+...
_بیا پایین پیشم.
+هنوز مونده..
_هان؟
+گفت بمونم تا بهم بگه
_'گفتم بیا پاییندستشو گرفتم و آوردمش پایین؛ دستاش یخ بودن عین یخ. حتی داشت میلرزید ولی اصلا حالت چهره اش هیچ حسی رو ابراز نمیکرد.
_چرا گوش کردی هااان؟
+نمیخوا...حرفش نصفه موند و نفس نفس میزد.
چرا اینکارو کرده بودم. اصلا نمیدونستم باید چه غلطی کنمحالش خوب شه. هر چقدر بیشتر میگذشت نسبت بهش آشفتگیه بیشتری پیدا میکردم و خودمو گم میکردم.
اونو داخل اتاق بردم و رو تخت نشوندم.
یه سیلی محکم به گوشش زدم تا هوشیاریش حفظ بشه.
_منو ببین. منو ببیییین یونگیاصلا نه نگاهم میکرد نه حرفی به زبون میاورد. دوباره یه سیلی دیگه وقتی دیدم داره از حال میره به گوشش زدم که باعث شد چشماشو از هم وا کنه.
_یونگی بیدار بمون هوم؟
سمت کشو رفتم و یک اسپری رو از داخلش بیرون کشیدم و چند بار تکون دادم.
_بیبی منو ببین دهنتو وا کن .نفس نفس میزد ولی دندوناش بهم قفل بود. حق داشت ازم گله داشته باشه؛ حق داشت ازم بدش بیاد ولی الان فقط باید حالشو خوب میکردم.
دو طرفه لبشو گرفتم و به زور باز کردم دهنشو.
_لطفا عشقم نفس بکش.
اسپری رو تو دهنش خالی کردم.
بالای ده بار شد ولی اصلا هیچ تغییری تو حالش نمیدیدم.
_عشقم چته هان؟ خوب نشدی چرا؟
لباساشو یکی یکی از تنش خارج کردم.
دورش پتو پیچیدم.
_عشقم منو ببین...
بهم زل زد و نگام کرد...
_عاشقتم
+ول...م کن.دوباره به زور اسپری رو روی دهنش نگه داشتم و تو دهنش اسپری رو خالی کردم.
تازه یکم بهتر شده بود. تقریبا اسپریش تموم شده بود در کمتر از یک هفته...
دکتر گفته بود یک اسپری حدااقل یک ماه دووم داره.
پس چرا... نه چیزیش نیست. مطمئنم چیزیش نیست.
یک دست لباس از داخل کمد بیرونکشیدم و سمتش رفتم.🔞دارای صحنه های🔞
رو زمین جلوش زانو زدم و شورت خیسشو از تنش بیرون کشیدم.
آروم بوسه ای روی پایینه زانوش زدم و ازش فاصله گرفتم. خواستم شورتشو پاش کنم و دستاشو وسط پاش گذاشت و سرشو پایین انداخت.
_چته جاییت درد میکنه دلیله زندگیم؟سرشو چند بار به اینور و اونور تکون داد که یعنی منظورش نه هست.
شونه ای بالا انداختم و خواستم شورتشو پاش کنم که با یک دستش دور مچمو گرفت. ابروم بالا پرید و نگاش کردم.
_چیشده بیبی؟
+خودم میپوشم...
YOU ARE READING
انتخابِ اشتباه! فصل اول (تکمیل شده)
Teen Fictionخیلی برام سخته باهات تو یک کلاسم؛ درسته که ته کلاس میشینی ولی دونستن اینکه تو توی اون دنیایی زندگی میکنی که منم میکنم دلمو بلرزه در میاره؛ دست خودم نیست ناخواسته و یواشکی عاشقت شدم! _____________________________________________________ موضوع: مین ی...