Part25 خوابِ شیرین

1.1K 136 76
                                    

درو باز کردم و با یه موجودِ خیس روبه رو شدم.
_شوگا؟

کامل میتونستم نفس زدنای نامنظمشو بشنوم.
بازوشو گرفتم و بردمش سمت اتاق خوابم.
_________________________________________

اتاق خوابِ تهیونگ🙄چقدر هم ساده اس!  مگه نه؟_________________________________________

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

اتاق خوابِ تهیونگ🙄
چقدر هم ساده اس!  مگه نه؟
_________________________________________

روی تخت نشوندمش و آروم هودیشو از تنش درآوردم. اونقدر حالش بد بود که متوجه کاری که داشتم میکردم نمیشد.
صورتشو تو دستم گرفت و سمت خودم برگردوندم:
_ چجوری اومدی که حالت بد شده کودَن؟
+م..اشین... بعد .... دوییدم...گفتی..الان..
_خفه شو نمیخوام بشنوم.

بازوشو محکم‌گرفتم و سمت حموم بردم. دوش آب سرد رو باز کردم و نشوندمش توی وان.
+س...سرده
_'خفه شو تا بیشتر عصبیم نکردی.با دوتا دستاش جلو دهنش رو گرفته بود که سر و صدا نکنه و یا چیزی نگه.  اون واقعا احمقه...
جلوی وان رو زانوهام نشستم و آب گرم رو آروم باز کردم. نفساش به تعادل رسیده بود.
_توله من کیه.

خمار نگام میکرد ولی انگار خجالت میکشید چیزی بگه.
_انگار توله ام تو نیستی.
+نه من تولتم ددی.

لبخند کمرنگی زدم و با لباس رفتم پشتش نشستم.
+لباسات...
_تو این شرایط نگران لباسای منی؟

حدس میزدم بخاطر اینکه استوریمو بی هوا دیده ناخواسته تا اینجا پای پیاده اومده.
دستمو آروم سمت شکمش بردم و مالوندم.

🔞دارای صحنه های🔞

گردنشو آروم شروع کردم به مکیدن.
دیک صورتیش رو از داخل آب براش میمالیدم.
_توله من کیه؟
+من عاههه عاه عاهه

سرشو با اون یکی دستم برگردوندم و لبشو مکیدم.
_داگی شو زود

بدون اینکه معطل کنه توی وان داگی شد. و کونشو به سمتِ من به نمایش گذاشت.
شامپو رو از کناره وان برداشتم و از پایین کمرش تا روی برجستگی کونش یک سومه شامپو رو روش خالی کردم.
همزمان دو تا اسپنک بزرگ رو لپ کونِ چپش پیاده کردم.
+عایییی کونم

انتخابِ اشتباه! فصل اول (تکمیل شده)Où les histoires vivent. Découvrez maintenant