یول آه کشید:
+هیونگ... من واقعا شرمندتم ولی جدا میترسم دیگه...بکهیون سرشو کج کرد:
×چیکار کنم جبران شه؟+به نظرم اول از لوئی یاد بگیر.
لوئی چشمهاشو درشت کرد.
-من عمرا با این های فایو برم چه برسه تماس جنسی، کلا نزدیک شدن بهش سکس پر خطره. دیکمو دهن سگ میذاشتم برام لیس بزنه کمتر استرس داشتم من به این کار ندارم.بکهیون رفت وسط پاهاش نشست و از پایین نگاش کرد.
×بهم یاد بده... لطفا.قیافش خیلی بدبخت و حشری دیده میشد، اولین تجربه جنسیش نصفه مونده بود و دیکش هنوز شق وسط روناش ازش پریکام میومد. به نظر دردناک میومد و لوئی یبار دیگه خر شد.
جدی شد و دستشو زیر چونه بکهیون گذاشت.
دیکشو با دست دیگش در آورد و باهاش یه سیلی بهش زد.
-گازش نمیگیری.بکهیون تند تند سر تکون داد.
×نمیگیرم.لوئی با دیکش یه سیلی دیگه بهش زد، بکهیون دستاشو رو زمین گذاشته بود و چونهاش رو دست لوئی.
یه چشمشو به خاطر سیلی ها بسته بود و پریکام از دیکش که دوباره داشت هیجانو میچشید چکه میکرد.-همه حواستو جمع کن دندونات بهش نخوره و اگه... زبونتو بیار بیرون.
زبونشو سریع آورد بیرون، با دیکش چند ضربه رو زبونش زد.
-و اگه خواستم به کونت دست بزنم فراموش نمیکنی که تو بکهیونی و قراره دیک منو بخوری نه یه تمساح که شکار پیدا کرده.بکهیون تند تند سر تکون داد.
لوئی سر دیکشو خودش میکشید به لبها و زبونش.
-حالا خوب حسش کن چجوریه.بکهیون شروع کرد آروم با لباش نوازشش کرد.
-حسش کن و ذره ذره مزشو بچش.بکهیون صورتشو کشید به طولش، چشماشو بست و تیغه بینیشو زیرش چسبوند... ضربان قلبش رفت بالا و عمیق نفس کشید... بوی لوئی...
بوسیدش... بوسه های ریز و قلقلک دهنده.
زبونشو در آورد و یه لیس کوچیک بهش زد؛ مزه لوئی.
چشمهاشو باز کرد و لو رو نگاه کرد از پایین.
دهنشو کامل باز کرد و لوئی بالاخره اجازه داد بخورش و سرشو کرد تو دهنش.لوئی دیکشو ول کرد و گونهاشو نوازش کرد.
-پسر خوب.بکهیون اومد جلو و یهو عق زد، لوئی سرشو هول داد عقب.
-هول نباش، آروم آروم بخور.بکهیون به خاطر عق زدن چشماش سرخ شد و با بیچارگی لوئی رو با دهن پرش نگاه کرد.
لوئی بهش خندید و با نوک انگشتهاش یه ضربه وسط ابروهاش زد. بکهیون اخم کرد، لوئی نوازشش کرد.
-نمیزنمت، باعث میشه حالت تهوع نگیری و بتونی همشو تا ته حلقت ببری.چند تا ضربه پشت سر هم تو اون نقطه زد و بعد بینیشو گرفت و تا ۱۰ شمرد.
-نفستو نگه دار...ولش کرد:
-حالا امتحان کن.
YOU ARE READING
𐇵 ℙ𝕚𝕠ℙ𝕚𝕠 𐇵
Fanfiction࿑𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝁺𝐶ℎ𝑎𝑛𝑏𝑎𝑒𝑘, 𝐶ℎ𝑎𝑛𝑙𝑜𝑒𝑦, 𝑆𝑒𝑘𝑎𝑖 ࿑𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞𝁺 𝑇ℎ𝑟𝑒𝑒𝑠𝑜𝑚𝑒, 𝑆𝑚𝑢𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓 لوئی برادر کوچکتر یول، برای سالهای زیادی دور از خونه و به تنهایی زندگی میکرد. و درست وقتی زندگیش رو به ای...