𝁵30𝁵

494 44 0
                                        

چپتر ۳۰ جدید

+هیونی هیونگ میخوای برات میوه پوست بگیرم؟ خیلی ورزش میکنی خسته شدی.

لوئی چندشش شد.
-حالم بهم خورد هیونگ، یکم هات تر باش.

+مثلا چجوری باشم؟

-سکسی باش.

یول برگشت سمت بکهیون و سعی کرد صداش مثل لوئی بشه.
+بیا اینجا بیبی بوی.

زد رو پاش:
+بشین اینجا تا نیومدم بفاکت بدم هرزه کوچولو.

بکهیون یهو شلوارشو کشید پایین و باسن لختشو گرفت سمتش:
×باشه منم موافقم.

یول قهقه خندید، لوئی یهو قیافشو جمع کرد.
-جمع کن اون خیار پلاسیده اویزونو... استریت شدم.

بکهیون کمرشو تو هوا چرخوند و دیک شلش هلیکوپتری زد.
×خوشت نمیاد؟ سکسی نیست؟

یول از خنده کف زمین دراز کشید.
+بسه دارم میمیرم.

بکهیون با ضربه کمر هی به لوئی نزدیک شد.
-برو گمشو حرومزاده میل جنسیم کلا خشک شد از بین رفت.

بکهیون خندش گرفت:
×تستش کن مستر پارک، تستش کن، کامان.... داره میییییاد.

-خفه شو بکهیون خفه شو.

بکهیون خودشو رو لوئی انداخت، هردو بلند بلند قهقه زدن.

هر سه پسر بلند بلند میخندیدن.
لوئی شلوار بکهیونو کشید بالا.
-نکبت شلوارتو بکش بالا خیارتو نمال به دستم.

بکهیون از خنده نمیتونست خودشو جمع کنه حتی، لوئی همه چیو براش جمع کرد.
بکهیونو تو بغلش کشید بالا و لپشو محکم بوسید.
-حرومزاده شیرین.

یول با خنده به لوئی نگاه کرد:
+شبیه پیرزنایی شدی که با تاسف جوون های فامیلو نگاه میکنن.

لوئی همینجور که هنوز بکهیونو تو بغلش داشت جوابشو داد.
-بی حیایی و بی عفتی تو کره عادی سازی شده، چه وضعشه.

همه آدما قرار نبود هات و جدی و سکسی باشن، بکهیون خشونت زیادی داشت ولی جدی نبود.
حتی خودشم خودشو جدی نمیگرفت.

اون یه entp بود که زیاد شبیه برونگراها دیده نمیشد.
البته به نظر بکهیون برونگرایی به این معنا نبود که عاشق مردم و جمعیت باشه. آره خب اون برونگراست، از وقتایی که تو خونه‌اس متنفره و دلش میخواست همیشه بیرون ول بچرخه و همزمان از مردم هم متنفر بود.

همه تو چشمش حال به هم زن و خنگ بودن و همزمان وقتی تنها بود احساس افسردگی بهش دست میداد.

تنها زمانهایی که احساس سبکی و آرامش داشت وقتهایی بود که تو باشگاه در حد غش کردن ورزش میکرد و بعد تو آینه به قطره های عرق روی پوست گر گرفته و سرخش نگاه میکرد... اینکه عضلاتشو شکل میداد خیلی بهش میچسبید و دلش میخواست مردم از تلاشش برای ساخت این عضلات ازش تعریف کنن نه داشتن اونا.

𐇵 ℙ𝕚𝕠ℙ𝕚𝕠 𐇵Donde viven las historias. Descúbrelo ahora