𝁵33𝁵

882 145 2
                                        

×بذار رو پشتت بشینم.

لوئی شنا میرفت.
-خفه شو، مگه فیلمه. من خیلی زور بزنم بتونم کولت کنم.

×بذار بشینم خواهش میکنم.

-یول اینو بیا جمعش کن.

یول با لبخند نگاهشون میکرد و دخالتی نمیکرد.
×فقط ۵ تا.

-پنج تا شنا وقتی یه مرد سگ سیبیل پشتمه؟ کصخلی؟

×بذار بشینم فقط ۳ تا دونه شنا برو بعد هرکاری بگی برات میکنم.

لحنشو منظور دار کرد و ابرو بالا انداخت.
×هرکاری.

لوئی نشست و نگاهش کرد.
-هرکاری؟

بکهیون نیشخند زد:
×هرکاری.

لوئی یکم فکر کرد.
-نمیتونی زیرش بزنی.

بکهیون ابرو بالاانداخت با اون نیش باز.
×قسم میخورم عزیزم.

لوئی دراز کشید.
-اوکی.

بکهیون سریع رفت رو پشتش نشست.
-حس میکنم زیر آوار گیر کردم... یکم کمتر بخور.

به زور بلند شد، بکهیون سریع از پشت تیشرتش گرفت تعادلشو نگه داره.
-یول بشمر.

یول با هیجان گفت:
+سه.

لوئی پایین رفت و با لرزش بازوهاش کند اومد بالا.
+دو.

لوئی رفت پایین و زور زد نیفته و باز خودشو مجبور کرد بیاد بالا.
+یک.

لوئی سریع بکهیونو پرت کرد پایین. بکهیون خندید:
×خیلی خوب بود.

لوئی بهش لبخند فیک زد.
-حالا وقتشه.

بکهیون لم داد رو زمین و یکم پایین تیشرتشو زد بالا شکمش دیده شه.
×هرچی تو بخوای من عجله ندارم براش... حالا بگو، چی میخوای؟

لوئی دوباره لبخند فیک زد.
-تا آخر امروز باهام حرف نزن.

بکهیون وا رفت، یول زد زیر خنده و لوئی برگشت سر تمرینش.

بکهیون گوشه لبشو داد بالا دندون نیشش دیده شه و با حرص فحشش داد "حرومزاده".

یهو خیز برداشت و یول سریع خودشو رسوند گرفتش.
بکهیون وول میخورد خودشو ازاد کنه.
×ولم کن کاریش ندارم.

-یاااااا ترسیدم روانی.

یول بهش قهقه خندید:
+ولش کن.

×میگم ولم کن کاریش ندارم.

-هیونگ نگاش کن تهدیدم میکنه.

یول وسط این دوتا بچه گیر کرده بود و فقط میخندید.
×ول کن قسم میخورم کاریش ندارم فقط قول میدم یه دنده‌اش ترک بخوره قسم میخورم نمیشکنمش.

یول برای اولین بار به اسم صداش زد:
+بکهیون...

بکهیون یهو شل شد، گوشاش سرخ شد و وا رفت.
×ولم کن.

𐇵 ℙ𝕚𝕠ℙ𝕚𝕠 𐇵Where stories live. Discover now