بچهها به نظرم حالا که تقریبا میدونین داستان چی به چیه یه سری قوانینو اینجا بگم بد نیست، پس اگه جایی رو متوجه نشدین از دنیای امگاورس این پارت میتونه کمکتون کنه، بوس بهتون
خب قبلا که راجب تولههای زیر هیجده سال و رایحهها و صومعه توی طول داستان براتون گفتم، حالا اینجا میخوام بقیشو بگم.
صد سال پیش توی صدهی هزار و نهصد شش نوع گرگ وجود داشت_جدای از غالب و مغلوب بودن_، الفای نر، الفای ماده، بتای نر، بتای ماده، امگای نر، امگای ماده.
همونطور که میدونین رایحهی گرگها از زمان تولد تا زمان بلوغ پنهان میمونه به طوری که حتی یه گرگ الفای اصیل زادههم نمیتونه گونشون رو تشخیص بده، اما از بین این شش نوع گرگ دو نوع گرگ هستن که از بدو تولد جنسیت ثانویشون کاملا مشخصه و اون دو نوع کسایی نیستن جز امگای نر و الفای ماده، چرا؟ چون هردو نوع عضو جنسی رو دارن.
مردم گذشته این دسته گرگها رو بخاطر تفاوتشون سرزنش میکردن و کلا دستهی کمی بهشون احترام میزاشتن، کم کم این داستان انقدر شدت میگیره که مردم تصمیم میگیرن امگاهای نر و الفاهای ماده رو از همون بچگی بکشن، و سازمان مللهم برای همکاری باهاشون بدون توجه به نظر جامعه شناسان واکسنهایی رو توی تمام کشورهای دنیا پخش میکنه که کاملا ژن امگای نر و الفای مادهی توی وجود هر فرد رو از بین میبره، غافل از اینکه با کشتن اونها دارن نژاد الفاها و امگاها رو رو به نابودی میبرن و کاری میکنن کم کم تمام جامعه به بتا تبدیل بشه!
شصت سال بعد وقتی که از هر ده نفر، حداقل پنج نفر بتا، سه نفر الفا و دو نفر امگا بودن_امگای نر و الفای مادهی جدیدی به وجود نمیومده چون هیچ ژنی رو از این دسته از والدینش دریافت نمیکرده_سازمان ملل تصمیم میگیره که دوباره نسل منقرض شدهی امگاهای نر و الفاهای ماده رو زنده کنه، چون اگه اونجوری پیش بره طبق پیش بینیهای جامعه شناسان و زمین شناسان نسلشون کاملا منقرض میشه و زمینهم از بین میره!
و این میشه که تمام دولتهای دنیا دستور میگیرن روی پروژهی "احیا" کار کنن، و حالا که چهل سال از اون روز گذشته بالاخره اولین گروه نجات دهندههای جوون و هیجده الی بیست ساله وارد راهشون شدن.
این از این که چرا اصلا یونگی اونجاست، اینم فهمیدین که اون بچهها توسط والدینشون فروخته شدن و جز یونگی کسی به زور برده نشده و اجباری برای پدر و مادرها درکار نبوده.
راجب جفتهای حقیقی باید بگم که توی این فیک کسی جفت حقیقی خودشو پیدا نمیکنه چون جفتش ممکنه هرجای دنیا باشه، توی هر کشوری، و به همین دلیل کسی دیگه این موضوع رو جدی نمیگیره و هرکی از هرکی خوشش بیاد باهاش ازدواج میکنه و مارکش میکنه، فقط یک درصد از مردم دنیا هستن که میتونن جفت حقیقیشون رو ببینن و باهاش جفت بشن و سپم الان جز اون یک درصدن.
گرگها با هر جنسینی اگر که گرگ مغلوب باشن قابلیت باروری دارن، تنها فرق بین زن و مرد مغلوب اینه که مردهای مغلوب فقط یکبار میتونن باردار بشن و بعد از اون بارداری براشون یا منجر به مرگ خودشون میشه و یا بچشون، پس هیچکس این ریسکو نمیکنه، اما مغلوبهای ماده چون به طور طبیعی توی بدنشون رحم دارن میتونن هرچندبار که بخوان باردار بشن.
لازم به ذکره که بگم این تغییر هم توی نژاد گرگها از همون شصت سال پیش که مردم امگاهای نر و الفاهای ماده رو سرکوب کردن کم کم رخ داده و دولت برای جلوگیری از انقراض نسل ژن مردم رو دستکاری کرده تا حداقل همهی مغلوبها_چه زن و چه مرد_باردار بشن.
و حالا همهی دولتها دارن تمام تلاش خودشون رو میکنن که برگردن به نژاد اصیل و اصلی خودشون.
اگه سوالی مونده بپرسین، اسپویل نباشه جواب میدم💜
YOU ARE READING
Abandoned, next line!_
Fanfiction_فصل اول تمام شده_ یونگی خوب نفس نمیکشه و یونگی از اتیش و دود وحشت داره، پسر بچه اگه دقیقهای از اسپری آسمش دور بمونه گریش میگیره و توی یتیمخونهی یانگ، هیچکس نیست که دوستش داشته باشه و بهش اهمیت بده، مطلقا، هیچکس! حالا حالا، کی مقصر حال الانشه؟...