Part 45

26 1 0
                                        

7 March

ساعت 16:30

دیگه سه سال گذشته بود و سانجی یه مشکلی براش پیش اومده بود اونم نه هر مشکلی یه مشکل بزرگ ولی ترجیح داد به زورو نگه چون بلاخره اجازه ملاقات داشت و بعد سه سال نمی‌خواست اذیتش کنه و تو این سه سال فقط زورو اجازه داشت که تلفن بزنه. به آینه خیره شد لاغر نشده بود ولی صورتش عوض شده بود موهاشو کوتاه کرده بود یه کم و ته ریشش هنوز مثل قبل بود و زیر چشاش کامل گود شده بود و با هرچی جلو دستش بود سعی کرد زیر چشاش‌ بپوشونه. یه پیرهن سرمه ای تیره با شلوار مشکی پوشید و و استیناشو داد بالا و گوشیشو در آورد و ماشین گرفت و از خونه زد بیرون‌.

ساعت 17:00

نشسته بود توی بخش ملاقات و میدید همه زندانی ها دارن با یکی حرف میزنن و منتظر بود تا زورو بیاد و خیره به شیشه روبه روش بود و وقتی زورو اومد منگ شد و لباس و شلوار سرهم طوسی زندان تنش بود ولی لباسو در آورده بود و دور کمرش اوفتاده بود و زیر پیرهن مشکی زیرش بود و نشست روی صندلی و سرش پایین بود. سانجی همونطوری فقط چند ثانیه بهش خیره موند و آب دهنشو قورت داد و آروم به شیشه زد تا سرشو بیاره بالا. زورو آروم سرشو آورد بالا و نفس عمیقی کشید و گوشه لبش یه کم زخم بود و لبخند کوتاهی زد و اشاره کرد به سانجی تا تلفن رو برداره. سانجی سریع برش داشت و نمیدونست چی بگه فقط منتظر موند زورو بگه .

_ چرا لال موندی گرفتی قناری ...

زورو لبخند کوتاهی زد و تکیه داد به صندلی و خیره شد به سانجی.

_ نمردم که اینطور لال شدی

_ خفه شو ...

سانجی موهاشو داد عقب و لبخند ریزی زد و سرش پایین بود و انگار نمیتونست نگاش کنه .

_ فقط نمیدونم چی بگم ...

_ شاید باید سرتو بیاری بالا و نگام کنی و فقط بگی دلت برام تنگ شده...

سانجی خندش گرفت ولی خودشو جمع و جور کرد و سرشو آورد بالا و خیره شد به صورت زورو و تازه زخمشو دید ولی ترجیح داد نپرسه چی شده .

_ خوب دیدمت برم دیگه ...

_ بتمرگ ببینممم

هردوشون ریز خندیدن و زورو یه لحظه به زمین خیره شد .

_ خوب از این به بعد میتونی بیای ملاقاتم...میای هر هفته دیگه نه ؟

_اره ...لوفی هم میارم ...امروز میخواست بیاد به زور راضیش کردم نیاد ...

_ میزاشتی بیاد خوب

_ میخواستم تنها حرف بزنیم ...راستی ...برات اونوگیری درست کردم دم در تحویلش دادم بدنش بهت ...

زورو لبخند کوتاهی زد و پشت گردنشو خاروند .

_ خوب خوبه ...این مدت نخوردم ...البته الان کالبد شکافی نکنن ببینن چیزی توش هست یا نه خوبه ...

Zoro X sanjiWhere stories live. Discover now