سانجی با یه شلوار مشکی و تاب مشکی اومد و حوله دور گردنش بود و موهاشو خشک میکرد و خیره شد به میز و منگ شد .
_ اینارو از کجا اوردی
_ بشین باهات حرف دارم
_ زورو
_ خفه شو بشین ...لطفا ...
سانجی نفس عمیقی کشید و کلافه نشست کنارش و به قرصا رو میز خیره بود .
_ خوابم نمی‌بره بدون اینا ...
_ سانجی ...
دوتا از قوطی قرصارو برداشت نشون سانجی داد .
_ این دوتا برا روانی هایی استفاده میشن که تو تیمارستانن...اینارو بهشون میدن تا آروم بگیرن خوابشون ببره ...بعد تو داری میخوریشون ؟
_ زورو
زورو دوتا دیگرون برداشت پوکر نگاش کرد .
_ اینا چی؟ اینارو اصلا از کجا پیدا کردی اینارو بدون تجويز دکتر نمیدن ...چی کار داری با خودت میکنی ؟...
سانجی خواست چیزی بگه که زورو با اخم بلند شد یه کشو دیگه رو باز کرد که پر پاکت سیگار بود همشون در آورد پرت کرد رو میز .
_ همه اینارو تو چند روز میکشی ؟...
_ زورو بسه ...
_ انقد خوابتو بهونه نکن ...داری عادت میکنی به این آشغالا....
زورو بلند داد زد و دستاشو روی میز کوبید و سرد به سانجی خیره شد همون نگاهی که همیشه باهاش بهش نگاه میکرد. سانجی سرشو انداخت پایین نگاه زورو نبینه و زورو فکشو محکم گرفت آورد بالا و زل زد بهش .
_ میشه اینطور نگام نکنی ؟
_ خودت کاری میکنی اینطور نگات کنم ...
_ زورو ...من ...هوف نمیتونم ...
دستشو زد کنار بلند شد .
_ قرار نبود امروز اینطور بشه ...
_ کی خرابش کرد ؟...من یا تو ؟
_ من ...
سانجی خمار نگاش کرد و آروم زدش کنار و در کابینتارو بست و مشغول درست کردن ناهار شد .
_ دیر درست میشه ... عب نداره ؟
_ دارم باهات حرف میزنم
_ زورو بسه...نمیتونم...خستم...این مدت جونم به لبم رسیده...از عذاب وجدان داشتم خفه میشدم از خستگی داشتم میمردم به حدی رسیدم چند روز یه بار خوابم میبره... الان تنها دلخوشیم اینه تو برگشتی و الان اینجایی پس انقدر اذیتم نکن ....
زورو دیگه سکوت کرد و هیچی نگفت و فقط نزدیکش شد و از پشت بغلش کرد و گردنشو بوسید و چشاشو بست .
ساعت 19:00
آروم در خونه سانجی رو زمین که زورو درو باز کرد و نگاه لوفی کردم که چشاش برق زد و فهمیدم میخواد چی کار کنه سریع خودمو کشیدم عقب که پرید بغل زورو و محکم چسبید بهش . زورو همونطوری هنگ کرده بود و با وزنش با کمر اوفتاد رو زمین و لوفی هم اوفتاد روشو و از درد قیافش جمع شد .
YOU ARE READING
Zoro X sanji
Romanceهمه چی از اونجا شروع شد که باهم بودنمون آزاردهنده بود اما اینکه از هم دور باشیم حتی از اونم بدتر بود .
