🔱Chapter: 56🔱

2.6K 562 246
                                    

☆☆☆☆☆☆☆☆☆

درست زمانی که چانیول پیشونیش رو بوسید رد اون بوسه رو به خوبی حس کرده بود..
چانیول قبل از بالا اومدن خورشید از اتاق خارج شد و بکهیون از همون لحظه برای رفتن به مدرسه یا بهونه آوردن و پیچوندن کلاس هاش برای یک روز.. در حال کلنجار رفتن با خودش بود.

حتی زمانی که تمام اعضای خانواده بیدار شدن و دور هم صبحونه خوردن هم دل از تخت نکند.
در شرایطی نبود که بتونه به جمع خانواده اضافه بشه..
از کمر به پایین احساس فلج بودن بهش دست میداد و دوست نداشت به هیچ وجه یک اینچ هم تکون بخوره.

هر بار که سعی میکرد روی تخت بشینه با درد سرنگون میشد.
این اولین سکس کامل زندگیش به شمار میرفت و میشه گفت بدترین تجربه ی عمرش بود.

همیشه با دیدن پورن هایی که باتم در حال درد کشیدن بود جق میزد.
و از دیدن صحنه هایی که فرد باتم به خاطر ورود و خروج دیک تاپ، به آه و ناله می افتاد لذت میبرد و مطمئن بود سکس کردن با یه تاپ عضله ای و قد بلند لذت بخش و فوق العاده ست.
حتی صدای شهوت انگیز و چهره درهم باتم های ویدیویش، چند ثانیه از جلوی چشم هاش عبور کردن و بیشتر از قبل مطمئن شد که پروژه دیشب نباید تا این حد دردناک و مزخرف تموم میشد..

ظاهرا چیزی که تا به حال دیده بود با چیزی که دیشب تجربه کرده بود تفاوت زیادی داشت.. و این رو وقتی پهلو به پهلو شد تا بالشت دیگه ی رو زیر سرش قرار بده.. عمیقا درک کرد.

روی تخت دراز کش در حال ماساژ دادن زیر دلش بود.. و برای فراموش کردن درد و سوزش باسنش.. چانیول و کینگ سایزش رو فحش میداد.. تا کمی آروم بشه.

اما وقتی موبایلش زنگ خورد بی خیال فرستادن بار منفی به سمت چانیول شد.. و دست از سر کائنات برداشت.

موبایل رو به دست گرفت و با دیدن اسم چانیول چشم هاش رو با دلخوری تو حدقه چرخوند و بعد از شنیدن سومین بوق.. تماس رو برقرار کرد.

¤ در چه وضعی هستی بچه؟

▪ به لطف تو نمیتونم روی تختم بشینم.. چه برسه به بقیه کارها.

چانیول به خنده افتاد و از پشت گوشی به بکهیون تشر زد.

¤ سعی کن خودتو برسونی به حموم.. و انقدر هم لوس نباش بچه پولدار.

▪ برم حموم! من دارم از وسط پاره میشم بعد تو بهم میگی لوس!

¤ با آب گرم اوضات درست میشه.. بهم اعتماد کن.

با لحن مهربونتری گفت و منتظر جواب بکهیون موند.

▪ بهت اعتماد کردم که فلج شدم...

ՏεძucεƦ🔥Where stories live. Discover now