- ته بیدار شو ، توت فرنگی
شونه های پسرو تکون داد ولی عملش بی ثمر بود چرا که اون توت فرنگی پنج ساعته خوابیده بود
و الان عقبره کوچیکه روی شیش جا خشک کرده بود
و هنوزززز پسرک لالا کرده بوداگه میدونستم انقدر بی حالو حوصله میشه هیچ وقت انجامش نمیدادم چرا بیدار نمیشه خب ؟
ساعت شیشه ها
دستشوییش نمیگیره ؟!
گشنش نمیشه؟؟
من ی ساعت غذا نخورم گشنم میشه ...دوباره دستشو روی شونه لختش گذاشت و کمی امگا رو تکون داد
- توت فرنگی نمیخوای بیدار شیامگا چشم بسته نفس عمیقی کشید و صدای "هومی " از دهنش خارج شد
خسته بود خیلی
انگار داخل خوابم ازش کار میکشیدن وگرنه مگه میشه ادم انقدر حتی بعد خواب خسته بشه؟
فعلا که خودش خیلی خسته بود انگار کوه کنده بود
( عملیات قبل خوابو یادت رفته حاجی ☺😂)شاید به خاطر اینکه خوابه خستست؟
پس بازم بخوابه خسته گیش در بره
دوباره تیریپ خوابشو گرفت ولی با حس بین هوا و زمین چشماشو باز کرد
کوک وقتی دید بیدار نمیشه بغلش کرد و بردش سمت حموم
ته با صدای دورگش پرسید
+چیکار میکنی
- حموم
ته با صورت "وات ده فاخ " طور نگاهش کرد
خب یکی نیست بگه داداچ خودم پا دارم چلاغ نیستم که
+ بزارم زمین خودم میتونم برم
ولی گوش کوک یکیش در بود اون یکی دربازه
بدون توجه به غرغرای تهیونگ راهشو دادمه داد ولی تهیونگ دس از غر زدن سر اینکه با ملافه و تو این حالت بلندش نکنه ، غر میزد+ وایسااا
کوک وایستاد
یکم مکث کرد
هیچی
دقیقا هیچ اتفاقی ...
ودف
تصمیم گرفت تسلیم شه میدونست که امگا خودش ازش میخواد که بغلش کنه فقط باید وای میستاد تا امگا راه بره
تهیونگ اروم رو زمین وایستاد ملافه سفیدو دور خودش محکم تر کرد
خواست سمت حمون بره که زیر دلش بدجور توهم پیج خوردن
دلش نه
زیر ناف؟
شکم؟
شت رحم؟؟؟؟؟!!!!
اخه کی خواست امگا باشه ها کی
اصلا امگا بودن کجاش خوبه
اینکه الان باید از درد به زمیمو زمانو چنگ بزنه؟
ا
پاهام وایییی
حس میکنم پاهام دارن بی حس میشن
امگا بودن کحاش لذت داره ؟!
( جون دل پنج ساعت پیش ... ... ... ادا حال بدارو در نیار 😂😐😈
جاست فور فان پاره پورم نکنین )+ اوخخخ دلمم پاهامم آییی
کوک پوزخندی زد و دولا شد
- میخوای بغلت کنم ؟تازه آپدیت شده بود و تمام اتفاقات ظهر جلو چشمش رژه رفتن
لپاش کم کم قرمز شدن
الان خود توت فرنگی شده بود
چاره ای نداشت با همین دل درد اگه تا ی متری روبه روهم میرفت از درد زیر شکمش و پاهاش همرو میدریدسرشو بالا پایین کرد
کوک لبخند ملایمی زد و امگا رو دوباره بغل کردرایحه توت فرنگی و وانیل باهم ترکیب شده بودن و خوشبو ترین رایحه ای بود که اون دو حس کرده بودن
کل اتاق با رایحشون پر شده بود
بوی خاص و دلنشین و دوست داشتنی داشت
این بو مخصوصا روی امگا نشسته بود
همه اینا اثرات کار ظهرشونه
همممم
ولی رایحه ی خوبی ساخته بودن
- بریم توت فرنگی رو حموم کنیم
VOUS LISEZ
ETERNAL LOVE
Fanfiction[ عشق ابدی ] _ تکمیل شده همراه همدیگه کنار همدیگه هم قدم با هم پیش رفتیم ، باهم جفت بودیم ، همه چیز مثل یک زندگی عادی بود برامون ولی قرار نیست همه چی به وفق مرادت باشه ، این رسم زندگیِ در این دنیا فقط صبور بودن و زمان میتونه همه چیز رو درست کنه "...