الان ووت بدید یاتون نره ^-^ ♡
***
با صدای رو مخه ساعت کنار تختش لای پلکاشو از هم باز کرد خواست برگرده ولی با حس چیزی پیچیده شده دور تنش خشک شد
تموم اتفاقات دیشب یادش اومد اما فقط تا بوسیدنش بود
بعدش چی شد؟بیهوش شده بود مگه ؟ مست نه بابا مستم نبود که پس چی؟ چرا چیزی یادش نمیومد
به زور خودشو تکون داد اون طناب های عضله ای الفا اونو محکم به قفسه سینه ی کوک متصل کرده بودن ، به زور میتونست تکون بخورهمثل این میموند که الفا حس از دست دادن جفتشو داشت پس محکم گرفتنش تا از دستش نده در حالی که امگای بیچاره در حال له شدن بود
یکم وول وول خورد تا الفاگره ی دستاشو باز کنه ولی هیچ ثمره ای نداشت
اهی کشید و صورتشو سمت صورت غرق خواب الفا برگردوندلبای نیمه بازش مثل دوتا مارشمالویی بودن که اونو وسوسه به گاز گرفتن و خوردنشون میکردن
بینیش ابرو های مشکیش حتی مژه های باریکش همه ی اینا باعث میشدن تهیونگ توی همون حالت به وجد بیادتاحالا تو این فاصله به صورت الفا با تامل خیره نشده بود
صورت الفا کامل بود همه چیش بهش میخورد نه لبای کوچیکی داشت که به صورتش نخوره نه چشمای ورقلمبیده ای داشت نه هیچ کدومشو نداشتتمامیه اعضای صورتش فیکسه خودش بودن و این خیلی قشنگ بود
خیلی زیادنفس های تهیونگ درست روی لب الفا مینشستن که باعث میشد لباش قلقلک بیان
با زبونش لباشو تر کرد ، تهیونگ که ری اکشنی از الفا دید اروم زمزمه کرد
- کوکی بیدار شو
سکوت ..
یکم خودشو تکون داد و نالید
- کوکیییی
الفا اونو محکم تر به خودش چسبوند زمزمه کرد
+ چقدر وول میخوری توت فرنگی
- کوکی بیدار شوو
+ فقط پنج دقیقه دیگه بخوام
- باشه بابام باید بدونه که تو این-..
هنوز حرفش تموم نشده بود که کوک مثل جت روی تخت نشست
دلیل جنگ و دعوای باباش با کوک رو نمیفهمید ولی هرچی حس نقطه ضعف خوبی برای کوکه چون تهیونگ راحت اینطوری کرماشو میتونه بریزه
البته فعلا ..+ نگاه کن بلند شدم دیگه
تهیونگ خندید و روبه روی الفا نشست
الفا لخته لخت بود حتی بدون لباس زیر
چرا ؟ خب بله الفاموم برای اینکه از امگاش عذرخواهی کنه لباسشو جر داده بود
و الانم لباسی نداشتدستی روی ترقوه هاش کشید
اصلا امگا تو عالم خودش سیر میکرد
خودش با ترفوه های الفا
اونا رو از این سر تا اون سر بدنش رو لمس کرد
استخونای جذابی بودن ، اصلا مگه استخونم میتونه انقدر جذاب باشه هرچی هست جواب این سوالی که پرسید مهم نیست ، مهم اینه که تهیونگ عاشق ترقوه های الفاش شد
سفیدن و محکم
و دندون گیر؟
به نظر مکان خوبی برای گاز زدن میان خب ولی اگه الان گاز بگیرمش چی ؟
کوکی ازم ناراحت میشه چون دردش اوردم؟ اخه سر صبحه همه سر صبح عصاب ندارن
ولی من دوست دارم دست خودم نیست اخه اون لخته لخته نمیتونم جلو لونامو بگیرم اون به الفاش نیاز داره در حالی که میتونه نیاز نداشته باشه
ولی خب الان داره دست من نیست که
لونام اینطوریه
![](https://img.wattpad.com/cover/263923453-288-k606423.jpg)
YOU ARE READING
ETERNAL LOVE
Fanfiction[ عشق ابدی ] _ تکمیل شده همراه همدیگه کنار همدیگه هم قدم با هم پیش رفتیم ، باهم جفت بودیم ، همه چیز مثل یک زندگی عادی بود برامون ولی قرار نیست همه چی به وفق مرادت باشه ، این رسم زندگیِ در این دنیا فقط صبور بودن و زمان میتونه همه چیز رو درست کنه "...