part 42

781 153 33
                                    

ای هم زبان گرامی ، خوشحالم میکونی وقتی به انگشت کپل مپلت زحمت میدی و ووت میدی :>

ببخشید ولی از الان میگم ووت بالای ۱۰۰ تا باشه آپ داریم 🚶‍♀️🏳🤌🥲

***

+ هی شما ها همه‌تون ،  کون لق عمتون

× عزیزم بیا درموردش حرف می‌زنیم ی لحظه وایسا

+ جونگکوک برام هیج اهمیتی نداره که چهره ی زیبای منو تو هیچ کدوم از مجسمه ها نزاشتی و من اصلا ناراحت نشدم پس دنبالم نیا

× پس چرا دو دقیقه صبر نمیکنی باهم حرف بزنیم ؟

+ کلت بو خورشت کرفس میده

تهیونگ تند تند از پله ها پایین اومد که جیمین جلوشو گرفت

-به جون خودم اگه بری جیغ میکشم

تهیونگ آه کلافه ای کشید و چشماشو چرخوند

+ مینی برو اون ور وگرنه من جیغ میکشما

اصلا چرا باید تهیونگ رو توی سطح شهر با تور اصلی میگردوندن که داستان های لیدر رو بشنوه و مغزش سوت بکشه

× توت فر-...

+ به خدا جونگکوک اگه نزدیکم شی ‌-... دلممم

تهیونگ همونطور که داشت با انگشتش جونگکوک رو تهدید  می‌کرد با درد جیزبیلینگی داخل شکمش فورا کشید

جونگکوک با نگرانی سمتش رفت و شونه های تهیونگ که روی زمین نشسته بود و دلشو چسبیده بود رو گرفت

× چی شده ، ببینمت تهی-..

+ کوکو دوست ندارم همش اذیتم میکنی

و بعد زد زیر گریه ،  جیمین و با چهره ی درمانده به جونگکوک که قیافش داغون شده بود نگاه کرد ، ولی جیمین چهرش رنگ ترس رو وقتی به خودش گرفت که هیونجین رو با یک ماهیتابه دقیقا پشت سر جونگکوک دید

هیونجین که با صدای داد و بیداد های تهیونگ فورا خودشو رسوند و بله داماد دسته گلشون گل کاشته و چه بهتر از انتقام؟ به به

پوزخند شیطانی زد و در آن واحد گومممم ماهیتابه رو به پشت سر جونگکوک کوبوند

و درجا آلفا قش کرد و افتاد روی تهیونگ ، تهیونگ با دیدن سر افتاد جونگکوک روی پاش با قیافه ی پشماش ریخته سرشو بالا آورد ، هیونجین با دیدن قیافه ی ترسناک تهیونگ نفس عمیقی کشید

-‌کار ... بدی کردم؟ خب من فکر کردم میخواد اذیت-...

+ هیونگگگگگ !

با جیغ وحشتناک تهیونگ تن همشون لرزید ، هیونجین تاحالا انقدر تهیونگ رو عصبانی و خودمونی تر وحشی و سگ اعصاب ندیده بود

تو عمارت کسی غیر از خودشون چهارتا نبود ، بقیه برای ادامه گردش رفته بودن ،  جیمین به خاطر پا دردش و هیونجین برای اطمینان حاصل از جان برادرش جایی نرفت

ETERNAL LOVEDonde viven las historias. Descúbrelo ahora