part 26

774 140 47
                                    

جونگکوک لونا رو روی مبل گذاشت ، گوشیشو برداشت تا به یونگی پیام بده و یونگیم با جمله ی
" زود خودمون رو میرسونیم " تماسو به پایان داد

***

بعد از چند دقیقه خونه پر از مامور  بود ، چرا که خونه ی رهبر پک مورد حمله قرار گرفته بود

یونگی با چندتا از مامورا داشتن روی کلید کار میکردن چون طبق حدس کوک اثر انگشتی روی کلید بود

یونگی با کلافگی روبه روی تهیونگ و جونگکوک نشست رو به مامورا گفت

- مطمعنین که کسی وارد خونه نشده؟ تمام درو پنجره هارو چک کردین؟

مامورا سری تکون دادن ولی یکشون با ی پلاستیک حاوی کمی موی گرگ وارد نزدیک یونگی شد

~ قربان ما اینو از روی بالکن پیدا کردیم

یونگی پلاستیکو گرفت و با یک پنس اون تیکه مو رو رداشت

نگاهی بهش کرد ، موی قهوه ای و بدون رایحه احتمالا برای یک بتا بود

ماموری که داشت روی اثر انگشت کار میکرد ، برچسب مخصوص رو _ برچسبی که رد اثر انگشت رو روی اون انداختن و با دستگاه در حال رد یابیه اون بودن _ رو وارد دستگاه کرد و کد مخصوصشو در اورد

" 23316 " کد دوهزار برای بتاها بود ، هزار برای الفاها و سه هزار برای امگا ها انسان ها کد های سه رقمی داشتن

~ قربان من مشخصاتشو پیدا کردم ، یک بتای نر ۳۸ ساله ، در پک شمالی زندگی میکنه و اسمش چو سان جونگه

یونگی رو به جونگکوک و تهیونگ کرد

- این رو میشناسین؟

هردو سری به نشونه ی منفی تکون دادن یونگی " اوکی ای " گفت

- من نمیدونم چرا به اینجا حمله کرده ولی بچه ها ردشو میگیرن

جونگکوک با نگرانی بلند شد و روبه روی یونگی ایستاد

+ اون لونا رو توی سرویس بهداشتی گیر انداخت ممکن بود اتفاقات بدتریم بیوفته

یونگی دست به سینه به جونگکوک نگاه کرد ، چشمای نگران ، رایحه اشفته ، اون الفا نگران بود و فردا هم روز ازدواجش بود چی از این بدتر که شب ازداجب این اتفاق بیوفته؟

( وقتی شانس نداری ب روایت تصویر😐😂 در واقع باید گفت وقتی تو دنیا شانست ریده به روایت تصویر 😐😂😂😂😂 )

- خب یک کاری میکنیم

جونگکوک اخماشو توهم کشید و با عصبانیت رخشو از یونگی گرفت ، سمت تهیونگ رفت با گرفتن دستش وادارش کرد که بلند شه ، و بعد تهیونگ رو کشوند سمت اتاق خوابشون

انگا رو روی تخت گذاشت و دونه دونه لباسای خودشو در اورد

+ چی شده جونگکوک ؟

ETERNAL LOVEWhere stories live. Discover now