الان ووت بدید یادتون نره 😙💐💚💜
***
- کارت خوب بود دختر
+ چرا این کارا رو میکنید ، شما که نمیتونید تصمیم ماه رو عوض کنید یا ..
- خفه شو دختره هرزه تو چی میدونی؟؟ فعلا کارایی که بهت گفتمو بکن حالا هم گمشو از جلوچشمام
***
خب خداروشکر این دفعه همه خداروشکر میکردن که الفا انقدر خودشیفه بود که زیر لباس پزشکیش کت چرمیشو پوشیده بود
و به لطفا همین زخامتا اسید به پوستش اسیبی نزده بود
آسیب خیلییییی سطحیخیلیییییییییییی ی چس محدوده فقط قرمز بود فقط ی چس همون اندازه عدس خودمون
یونگی ، نامجون ، جین بالا سرش وایستاده بودن و به مسخره بازیاش از روی تاسف سر تکون میدادن
کت خوشگلش به معنای واقعی تریده بودن روش ...
دکتر کاراشو تموم کرده بود و رفتچند ساعت پیش بعد از اینکه روش اسید ریختن فورا اوردنش به قصر و پزشک اونجا معاینش کرد
الان جسد کت عزیزش رو به روش آویزون بود و اون در حال چس ناله کردن بود
بیچاره هیونگاش+ هیونگگگگ به جفتم نگو الفای جذابش داره میمیرههه
+ واییی کتممم لطفا روی قبرم بزارین بغلم باشه میخوام باهاش بمیرمممم
+ وایی من با تهیونگ ارزوها داشتمممم
+ تهیونگ بیچاره جفتت داره میمیرهههه وای خدا عزیزم قبل از مرگم نتونستم ببینمتهمه با قیافه پوکر نگاهشون میگردن
اوشگول نمیمیری
اگه مردی اسم منو بزار چس کوک البته هستی فعلا داری چس ناله بازی درمیاری
اگه بمیرم تهیونگ ازم نا امید شه چی+ امگای نازنینه مهربونه کرد... کرو شنوا کنه من ( میخواست بگه کردنی ولی دید داره میرینه ی چی گفت بدترش کرد 😂😂😂 )
+ بگید امگام از گریه بیهوش نشده من که میدونم چقدر گریه کرده
+امگای معصومم چقدر داره گریه میکنه یکی بگه که امگام بیهوش نشدهههه
و بازم پوکر ترین حالت هیونگا
جین گفت
- تهیونگ با مامانش و جیمینو مامانش رفتن پیک نیک
و حالا پوکر ترین قیافه خودش بود
ودف
چرا امگاش تو این وضع رفته پیک نیک؟؟
تا خواست حرفی بزنه نامجون گفت
× ببین تهیونگ نمیدونه هیچی خب بعد
و وسطش شوگا عصبی گفت
¡ خب گاوه چمنزار جفت بیچارت هیچی نمیدونه و تو داری چرتو پرت تلاوت میکنی به جای مو مو کردن بلند شو برو پای زندگیت تو هیچیتم نی ی جوری میگی انگار ی سطل اسیدروش خالی کردن درحالی که فقط چند قطره بود و لباس به گاج رفته توهم مثل خر پولداری پس برو واس خودت بخرشوگا یک نفس همشو گفت که پرهای همرو ریزوند
قطعا شوگا تو زندگی قبلیش یا رپر بود یا قرار بود بشه
لامصب خیلی سریع گفت
کیفشو برداشت گفت
¡ بای بچز من میخوام برم و درو کوبیدو رفت
وات ده هللل***
بچه ها واتپد بدجور ریده :|
کل نوشتم نصفشو آپ کرده الان دیدم ی ضد حالی خوردم که 😐😐
فردا ادامشو میزارم 😐☺

BẠN ĐANG ĐỌC
ETERNAL LOVE
Fanfiction[ عشق ابدی ] _ تکمیل شده همراه همدیگه کنار همدیگه هم قدم با هم پیش رفتیم ، باهم جفت بودیم ، همه چیز مثل یک زندگی عادی بود برامون ولی قرار نیست همه چی به وفق مرادت باشه ، این رسم زندگیِ در این دنیا فقط صبور بودن و زمان میتونه همه چیز رو درست کنه "...