part 49

994 100 73
                                    


به هیچی فکر نکن


هیچی نگو، حتی یک کلمه


فقط بهم لبخند بزن


هنوز باورم نمیشه


همهش به نظر یه رویاست


سعی نکن ناپدید بشی


درسته؟ درسته؟


تو تو


خیلی زیبایی، اونقدر که منو میترسونه


درست نیست، درست نیست


تو تو تو


میشه کنارم بمونی؟


بهم قول میدی؟


اگه دستتو رها کنم، تو پرواز میکنی و میشکنی


من از این میترسم، میترسم، میترسم


میشه زمانو نگه داری؟


اگه این لحظه بگذره


با اینکه هنوز اتفاق نیفتاده


من میترسم از دستت بدم


پروانه، مثل یه پروانه


درست مثل یه پروانه، پر-پروانه


ابروهات کمی برای نور خورشید دهن کجی میکنن


موهای نرمت به آرامی تکون میخورن


از رایحه ی تو مست شدم، قلبم قلقلک میشه


همونطوری که روی گونه هام دست میکشی


مثل ذره ی گرد و خاکی که آزادانه این طرف و اون طرف میره


تو درست روبه رومی ولی چرا از دسترس من خارجی؟



Butterfly - BTS


***




"First last"



" یک ماه بعد"



از نردبان پایین اومد و لبخندی که کای بهش یاد داده بود شرط اصلی مشتری مداریه، روی لب هاش نشوند. اگر هنوزم توی دفتر وکالتش بود، نیازی نداشت به تعداد مراجعین هر روزش لبخند مصنوعی بزنه و تمام مسیر آپارتمانش تا کتاب فروشی رو با ماساژ دادن ماهیچه های فکش مشغول باشه، تا برای یه روز پر کار آماده‌شون کنه.



دستی روی کتاب کشید و وقتی سرش رو بلند کرد، به جای دختری که قدیمی ترین نسخه ی ی کتاب " درخشش" از " استوین کینگ" رو خواسته بود و چند دقیقه ای غر زده بود که توی هیچ کتابفروشی شناخته شده ای نتونسته پیداش کنه، با کسی رو به رو شد که مدت ها بود دیگه انتظار دیدنش رو نمیکشید. خودش و قلبش با همون منطق انعطاف پذیرش قانع شده بودن که دیگه نسبت به کسی که براشون احترام و ارزشی قائل نشده و اون ها رو نخواسته، تاسف یا محبتی نداشته باشن و با فکر کردن به اینکه مسیر سرنوشتشون میتونست از نیمه بشکنه و به مقصد زیباتری منتهی بشه، وقتشون رو تلف نکنن.

Kiss my wings Where stories live. Discover now