تهیونگ/
تهیونگ: اگه واسه احمق بودن مدال میدادن قطعا به من تعلق میگرفت. بارون شدیدی میبارید و تو راه برگشت به خونه بودم. البته خونه ای که داخلش پر از خاطرات تلخه. خواستم خیابون رو دور بزنم که دیدم یکی همونجا افتاده. کسی هم نبود که بهش کمک کنم پس ماشینو گوشه ای نگه داشتم و به سمتش رفتم. وقتی صورتشو به طرف خودم برگردوندم...
جئون؟
جئون بیدار شو، بیدار شو لعنتی!
بغلش کردم و به طرف ماشین بردمش.
تهیونگ همونطور که کمربندشو میبست به چشای بستش نگاه کرد و گفت: حقته اینجا ولت کنم اما نمیخوام اینجوری بیفتی بمیری!
موهای خیسشو از روی صورتش کنار زد و نفس عمیقی کشید.
تهیونگ:با این صورت، چه دختر باشی چه پسر زیبایی.
یه لحظه به خودش اومد و سریع عقب کشید، به سمت بیمارستان رفت و تو راه با خودش غر میزد
تهیونگ:فقط بیدار شو اون وقت مید...
جونگکوک: تهیونگ؟
تهیونگ در حالی که سعی میکرد با خنثی ترین حالت ممکن واکنش نشون بده گفت: بیدار شدی؟ داریم میریم بیمارستان
جونگکوک که انگار تازه فهمیده باشه داد زد: بیمارستان؟ نه من ... من همینجا پیاده میشم
تهیونگ: انقدر احمق نباش افتاده بودی وسط خیابون معلوم نیست چه بلایی سر خودت میاری اگه ولت کنن
جونگکوک:من فقط...
تهیونگ با صدایی که گوشای خودشم کر میکرد گفت: فقط چی؟
جونگکوک: خستم
یه دفعه پاشو روی ترمز گذاشت و به روبه روش خیره شده بود، زبونشو روی لباش کشید و گفت: میریم خونه من
جونگکوک: اما...
تهیونگ:وگرنه میبرمت بیمارستان
جونگکوک که دید راه دیگه ای نداره تسلیم شد و دیگه باهم صحبتی نکردن
نزدیکای خونه بودن که تهیونگ گفت: خواهر یا برادر داری؟
جونگکوک نفسش با این سوال گرفت ، گفت: یه برادر دارم
تهیونگ که قصد اذیت کردنشو داشت گفت: برادرت اصلا به فکرت نیست
جونگکوک: فکر میکنم همینطوره
انگار زیاده روی کرده بود. اما اون پسر حقش بود، اشتباه کرده بود اما اشتباهو فقط میتونی درستش کنی، جونگکوک برای درست کردنش خیلی دیر کرده بود.
STAI LEGGENDO
who are you? | تو کی هستی؟
Fanfictionژانر: عاشقانه/ اسمات/جنایی/درام کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : تهکوک 🔴 در حال آپ ❌ این بوک تریسام نمیباشد