"E7"

502 69 12
                                    

عمارت مالفوی

دراکو: بگیر بخواب هنری فردا دربارش حرف می‌زنیم!

هنری: نه پدر ، میدونم شما باور نمی‌کنید. من حتی دستمم به ...

لوسیوس ناگهان  وارد اتاق شد .

لوسیوس: بیا پایین دراکو

دراکو پشت سر پدرش رفت و به هنری گفت پایین نیاد .

دراکو : اتفاقی افتاده؟

لوسیوس: شنیدم پسرت حسابی گندکاری درآورده!

دراکو : اون کاری نکرده .

لوسیوس : پس اعتماد داری داره اتفاقات عجیب میوفته

دراکو : یعنی چی؟

لوسیوس:  اون پسر کیه؟

دراکو: منظورت چیه پدر قبلانم گفتم اون یه ماگل...

لوسیوس: به من دروغ نگو دراکو مالفوی ،اون پسر کیه !

دراکو : من دروغی برای گفتن به شما ندارم .

لوسیوس : پس شباهتش به پاتر اتفاقی؟

دراکو: چرا فکر می‌کنید پسر من باید شبیه اون پاتر باشه؟

لوسیوس: انکارش نکن دراکو ، چشماش ...

دراکو : با این حرفا به کجا میخواید برسید؟

لوسیوس : اون پسر یه جادوزاست ، که خودت ساخت...

دراکو :گفتم اون فقط یه ماگل متوجه نیستید ، من پاتر همون روز اول برای همیشه دشمن بودیم متوجه شدید؟

لوسیوس : حواست به حرفات باشه دراکو مالفوی، چشمات داره یه چیز دیگه رو میگه !

دراکو: من هنری رو کنار ون پیدا کردم و هیچ چیز دیگه ای نیست .

لوسیوس: اون هرچی هست یه ماگل ساده نیست !

دراکو: حتی اگر هم ماگل نباشه ، حق نداره پاش رو توی این خراب شده بزاره !

لوسیوس: اون چوب دستی سفید ... برای هنری .

دراکو: چی؟

لوسیوس: وقتی داشت با مادرت حرف می‌زد راجب یه چوب دستتی سفید حرف زد و گفت که بعضی وقتا باهاش ورد هارو انجام میده تا از حرکاتش مطمئن بشه و فکر می‌کنم داخل کلبه هاگرید هم همین اتفاق افتاد .

دراکو : چه چوب دستی؟

لوسیوس: از خودش بپرس.

دراکو سریع وارد اتاق خودش شد و شروع کرد به گشتن وسایل هنری .

هنری : بابا چی شده؟ چیکار میکنی!

دراکو: اون چوب که باهاش تمرین میکنی کجاست ؟

Return to the world of magic[Drarry]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora