فلش بک (سال چهارم )
هری : احمقانست!
هرماینی: نیست هری ، یکم فکر کن متوجه این میشی که تو هیچ انتخابی نداری .ضرری نداره
هری کمی اخم کرد و بلاخره تصمیم گرفت از جاش بلند بشه و رفت سمت میز اسلیترین ها ، تمام نگاه ها روی اون بود .
هری : مالفوی!
دراکو با پوزخند برگشت و به هری نگاه کرد .
دراکو: او چی میبینم ، پاتح آمده سر میز اسلیترین ها .
گویل: قهرمان مدرسه با شاهزاده اسلیترین چیکار داره،یعنی ؟
هری : ترجیح میدم تنها حرف بزنم مالفوی، عادت ندارم هرچیزی رو جلو کسایی بگم که هرلحظه امکان داره از شدت خوشحالی از دیدنم کنار خودشون، گریه کنن .
دراکو: هوم میبینم خوب زبون باز شدی پاتح ، حتما کجا؟
دراکو همزمان که از جاش بلند شد و نزدیک هری شد گفت .
هری آروم گفت :(( جنگل ممنوعه، غروب ))دراکو: خوبه !
نیش خندی زد و از کنار هری رد شد .
هری برگشت سر میز و نگاه عصبانی به هرماینی کرد .
هری : مجبور بودم جلو همه بگم؟
هرماینی: قطعا !
جنگل ممنوعه
هری : لازمه جلو بقیه اینطوری رفتار کنی؟
دراکو : لازمه جلو بقیه نزدیک هم بشیم؟ببین اصلا گرنجر بهت چی گفت بود!
هری : باید میدیدمت و از نظر اون لازم بود که جلو بقیه بهت بگم تا نظر بقیه جلب بشه.
دراکو : چی؟
دراکو سوالی به هری نگاه کرد و لحظه ای بعد ، هری طلسمی رو به جایی پشت سرش فرستاد .
دراکو متعجب برگشت و با دیدن پیتر پنتی گرو اخم کرد .دراکو: اون اینجا چیکار میکرد!
هری : دقیقا ، قضیه همینه ...
دراکو: همین ؟
هری : همین؟!من اون موجود لعنتی رو تقریبا گرفته بودم و تو میگی همین !
دراکو ، چیزی نگفت و خواست بره که هری دستش رو گرفت.
هری : متاسفم دراکو...
دراکو: نیستی هری ، میدونی اون لعنتی کیه و همینطور میدونی من کیم ! به نظرت من شبیه یه تله موشم؟
هری ناگهان خندید ولی سریع خندش رو خورد .دراکو با بهت به هری نگاه کرد .
دراکو: میخندی؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Return to the world of magic[Drarry]
Fantastikسلام گایز ! خیلی با خودم فکر کردم که خب کاپل دراری بزارم یا نه و خب بلاخره به این نتيجه رسیدم که بزارم🤌 .... داستان از اونجایی شروع میشه که ، دراکو مالفوی از دنیای جادو اخراج میشه و به دنیای ماگل ها تبعید میشه و یک کتابخانه سیار و البته جادویی رو م...