"G2"

329 45 18
                                    

کتابخانه سیار

هنری چندبار سعی کرد که اژدها رو بگیره و بلاخره موفق شده !

هنری : او ببین کی اینجاست ، سبز زشت!

اژدها با اخم به هنری نگاه کرد و بعد روی دست هنری دراز کشید و رویش را سمت دیگه ای گرفت ، هنری تعجب کرد و گفت:((حالا دیگه واسه من قیافه میگیری؟!))

اژدها با چشم های درشت سمت هنری برگشت و مظلوم بهش زل زد .

هنری : نه ، نمیشه ...

اژدها عصبانی از اینکه قرار نیست صاحبش اون رو ببره پیش پسر مو قرمز بهش اخم کرد و دوباره غیب شد .

شب شده بود و پدرش هنوز از هاگوارتز برنگشته بود شاید داشتن با آقا پاتر حرف میزدن ! از نوع بزرگونه؟

اصلا کنجکاو نبود بدونه باباش الان کجاست،شاید رفته پیش پرفسور پارکینسون؟

بارون شدیدی همراه با رعد برق شروع شده بود و فکر کنم قرار هم نبود انقدر زود تمام بشه ...

چوبدستی‌اش را برداشت و آتیش رو بیشتر کرد ، تا فضا کتابخانه گرم بشه ، سعی کرد حواس خودش رو با کتاب ها پرت کنه اما ناموفق نبود .

بلند شد و دوباره سعی کرد مثل چند ماه پیش بتونه با تمرکز بتونه گذشته رو ببینه اما انگار فقط برای یک بار جواب داده بود .

عمارت مالفوی

دراکو بعد از اینکه از حال هری مطمعن شد آمد تا با پدرش هم حرف بزنه و بعد برگرده ، در عمارت رو که باز کرد لوسیوس با سرعت طلسمی سمت دراکو پرت کرد .

لوسیوس: خدای من تویی پسر...

دراکو لبخندی زد و آرام جلو رفت ، چقدر پدرش پیر شده بود و میتونست همین حرف رو توی نگاه پدرش ببینه .

لوسیوس: هنری هنوز تصمیم نداره برگرده؟

دراکو سرش رو به حالت منفی تکون داد و گفت:(( نه میگه نمیخواد برگرده ))

لوسیوس روی صندلی نشست و گفت:(( بزار تنها باشه ))

دراکو چیزی نگفت و بعد از روشن کردن برق های خونه کنار پدرش نشست .

دراکو : ویلیام کیه پدر؟

لوسیوس ناگهان ساکت شد و بدون گفتن چیزی از جاش بلند شد و روبه روی شعله های آتیش قرار گرفت.

لوسیوس: برای چی میخوای بدونی؟

دراکو سعی کرد نگاهش رو از پدرش بگیره چون آتیش داشت صورتش رو آزار میداد ، گفت:(( آخرین بار شنیدم که داشتی با مادر درباره اش حرف میزدی))

Return to the world of magic[Drarry]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang