"چشم ها"

33 7 2
                                    

🔞🔞
تاج لب ظریفش رو به دندون گرفت و اینطور وادارش کرد به سمته خودش کشیده بشه
دستش رو به کمرش تکیه داد و بدنش رو کاملا به بدن بکهیون چسبوند
دست های بزرگش صورت کوچیک بکهیون رو کاملا پوشونده بودن و چان با هر بار مکیدن لب هاش و بازی که با زبونش توی دهنه باز شده بک شروع کرده بود،باعث به هم خوردن دماغ ها و پیشونی هاشون به هم می‌شد

بک با حسه سرازیر شدنه آب دهن های قاطی شدنشون روی چونش، چنگی به یکی از دست های چانیول و یقه پیرهنش زد تا اینکاره خجالت آور رو تمومش کنه
متأسفانه کارش نتیجه عکس داد و گرچه چانیول کمی از فاصله گرفت ولی به سرعت به سمته چونش خم شد و با زبونش خط بزاقی که در حاله ریخته شدن از لای لب بکهیون بود رو گرفته و توی دهنه بک هولش داد
با سفت گرفتنه چونش،بکهیون رو مجبور کرد قورتش بده و به حرکته سیبک گلوی بکهیون خیره شد
بک متعجب از ساید جدید و خشن چانیول ، منتظر حرکت بعدیش شد

چانیول دستش رو به سمته لباس بکهیون برد و مشغول درآوردنش شد
حینش دسته بکهیون رو روی دکمه های پیراهن خودش گذاشت تا بازشون کنه
حالا هر دو با بالاتنه های برهنه به هم خیره شده بودن ، چانیول آب دهنش رو از صحنه ای که می‌دید قورت داد

پوسته پسره رو به روش زیره نوره ماه می‌درخشید و سینه های گلبهی رنگش،آتیشی رو با جونش انداخته بود
در این بین بکهیونی بود که داشت کاره نیمه تمومش رو تموم می‌کرد یعنی دست زدن به عضلات برجسته چانیول،اما با خوردنه انگشت هاش به پوسته چانیول ناگهان انگار که جرقه آتیش چانیول فراهم شده باشه ، اون مرد به سمتش حجوم آورد و به سرعت دو دستش رو با گرفتنه یه دست خودش بالای سرش چفت کرد

با دسته آزادش لمسی به تنه بکهیون گذاشت و نیشخنده بزرگی زد:
_ بالاخره به چیزی که می‌خواستم رسیدم
بکهیون با همون چشم های گرد شده جواب داد:
_منظورت چی....

قبل از اینکه حرفش رو کامل کنه ، چانیول لب های گرمش رو روی گردنش گذاشت و مشغول گذاشتن بوسه های پراکنده روی سرشونه هاش و گلوش شد
اولش بوسه هاش حس خوبی داشت تا وقتی که دندون های چانیول جایی درست روی شونش فرو اومد و گاز بزرگی از گلو و سرشونش گرفت ، بکهیون آخ بلندی گفت و تکونی به خودش داد

اما چانیول دست هاش رو سفت گرفته بود و با گذاشتن دست آزادش روی کمرش اجازه هر حرکتی رو ازش گرفته بود
زبونش رو روی اون مارک های ارغوانی کشوند و با پایین اومدن سرش، با زبون دوره سینه بکهیون خیسی گذاشت که باعث خشک شدن بکهیون و تموم کردن تقلاهای ریز و درشتش شد

بک نفسش رو حبس کرد و چانیول با همون نیشخند ، سینه بکهیون رو توی دهنش کشید و مشغول مکیدنش شد
بکهیون با حس لذت عجیبی و دیدنه این صحنه ، برای اولین بار ناله بلندی کرد و خودش هم از اینکار به شدت متعجب بود
چانیول با شنیدن صدای نالش نیشخندی زد و برای درآوردن ناله های بکهیون مصمم تر شد، جوری که اینبار دندون هاش رو هم توی پوستش فرو می‌کرد و باعثه قوسه کمر بکهیون شد

🤍♠️𝓜𝔂 𝓝𝓪𝓶𝓮🤍♠️Where stories live. Discover now