🐇you're my oxygen🐰

8.3K 1K 287
                                    

( ⭐ ووت یادتون نره ⭐ )

🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐

تهیونگ با اخمی که به خاطر دقت بالا بین ابروهاش افتاده بود مسئله ی فیزیک رو برای بار دوم واسه کوک توضیح داد اما کوک....
کوک دستشو زیر چونش گذاشته بود و با چشای قلبی و گوشایی که تند تند از ذوقش تکون میخوردن بهش زل زده بود و به جذابیتش فکر میکرد
ته از اول متوجه نگاه خیره ی کوک رو خودش بود
سرشو بالا اورد که کوک دستپاچه نگاهشو ازش گرفت و گونه هاش سرخ شد
+فهمیدی بیبی؟
کوک از همون اولم مشکلی تو حل این سوالا نداشت
فقط دوست داشت تایم بیشتری رو با ته باشه
واسه همین وقتی خواست برگرده خونه مثل کوالا بهش چسبید و با چشمای معصومش بهش خیره شد:
_میشه ته ته کمکم کنه؟

پس با قاطعیت سرشو بالا پایین کرد و گفت
_اره ته ته...کوکو همرو خیلی خوب یاد گرفت
+باشه پس...برام توضیح بده ببینم چی یاد گرفتی
کوک به ته نزدیک تر شد و بعد از راه حلای مختلف سوالو واسش حل کرد و با لبخند خرگوشی بهش نگاه کرد
اما ....
تهیونگ اصلا اینارو واسش توضیح نداده بود و کوک...
آره اون شدید سوتی داده بود
تهیونگ دستشو دور کمرش حلقه کرد و گفت
+آفرین به بانی باهوشم اما....
بانی کوچولو میخواد منو گول بزنه؟
کوک گونه هاش قرمز شد و همونطور که با لبه ی شورتک خاکستری رنگش بازی میکرد گفت
_ببشید
تهیونگ با شیطنت پوست کمرشو نوازش کرد و گفت:
+بیبی باید تنبیه بشه
کوک چشاش پر شد و تند سرشو رو قلبش گذاشت و با لبای غنچه شده گفت
_نه...نموخوام....کوکو پسر خوبی میشه....ته ته کوکو تنبیه نکنه
تهیونگ به لپای باسنش چنگ زد و کوک بیشتر تو بغلش جمع شد
_رو پای ددی خم شو بیبی
بعد پیشونی کوک رو بوسید و کنار گوشش گفت
+درد نداره لاوم....لذت ببر
کوک با چشای کنجکاوش بهش نگاه کرد و خودشو بالا کشید و با کلی خجالت بخاطر پوزیشنش رو پاهاش خم شد
تهیونگ پاپیا رو برداشت و تو دهنش گذاشت
+دارلینگم...میکش بزن
اروم اروم از روی شورتک باسنشو ماساژ داد و پاهای لختشو نوازش کرد و اسپنک نسبتا ارومی روش زد که کوک تو گلو آخ ریزی گفت و خودشو جلو کشید و با خجالت صورتشو پوشوند
+با هر اسپنک یه لاوبایت رو بدنت میزارم
امممم....چند تا باشه؟
ده تا؟
کوک تند تو بغلش وول خورد و تهیونگ با خنده گفت
+باشه بیب...پنج تا
کوک دستاشو دور گردنش حلقه کرد و همونطور که تو چشمای خاکستریش زل زده بود و رو پاش داگ استایل خوابیده بود با هیجان پاپیارو مکید و گوشاش سریع تکون خوردن

پنج تاکوک دستاشو دور گردنش حلقه کرد و همونطور که تو چشمای خاکستریش زل زده بود و رو پاش داگ استایل خوابیده بود با هیجان پاپیارو مکید و گوشاش سریع تکون خوردن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
my bunny🐰Where stories live. Discover now