💜ووت یادتون نره💫
حالا من انقدر مهربونم و براتون مینویسم دلتون میاد ووت ندید؟هوم؟😪
باورم نمیشه ووتای پارت قبل نصف تعداد ریدرا هم نیستن😑
💫ادیت نشده💜
💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜
جیمین بلند قهقه زد و عروسکشو تو بغلش فشار داد
~وای کوک...خیلی باحاله
بعد بریده بریده ادامه داد
~فک کن یونگی و هیونگ دیکشو هدف بگیرن و اون واسه قطع نشدنش بهشون التماس کنه
کوک با خنده سر تکون داد و رو تخت ولو شد
خودشون تنها تو اتاق بودن و داشتن سناریوی قطع کردن دیک اندرسون رو میچیدن
_جیمینی عالیه...
بعد ادای اندرسونو دراورد و با لهجه امریکایی گفت
_نه...نه...دیکمو نبرین...من واسه wc رفتن بهش نیاز دارمممم
جیمین با حرف و اداهای کوک از شدت خنده از روی صندلی افتاد و پخش زمین شد و اینبار با صدای بلندتری خندید که تهیونگ و یونگی در اتاقو باز کردن و با دیدن وضعیتشون با تعجب نگاهی بهم انداختن
+حالتون خوبه؟
که کوک به سختی از روی تخت بلند شد و خودشو تو بغلش انداخت و تهیونگ دستاشو دورش حلقه کرد
_خیلیییی خوب
جیمین همونجور که میخندید اشکاشو پاک کرد
~هیونگ...بهتر از این نمیشه
یونگی به طرفش رفت و کنارش نشست و بوسه ریزی رو لباش زد که جیمین خندش به لبخندی تبدیل شد و دستشو دور گردنش انداخت
کوک با چشای شاد و براقش به چشمای رنگ شب تهیونگ نگاه کرد و لب زد
_خسته نباشی تهیونگم
که تهیونگ با لبخوانی کردن متوجه حرفش شد و روی موهاشو بوسید
جیمین کف اتاق دراز کشید و سرشو رو پاهای یونگی گذاشت و روبه تهیونگ گفت
~امروز چکار کردید؟
تهیونگ نفس عمیقی کشید و دست کوک رو گرفت و باهم رو تخت نشستن
+همون مردی که گفتید میخواسته ما رو بکشه رو پیدا کردیم
هنوز نمیدونم اندرسون با این نخود مغز بودنش چجوری رئیس باند بزرگ مافیای امریکاعه
اسم واقعیش جیمز بود و اندرسون به راحتی لوش دادهجیمین یدفعه نگران دست یونگی رو تو دستش فشار داد و انگشتاشونو باهم قفل کرد و کوک بیشتر به ته چسبید
~شاید فکر میکرده دیگه قرار نیست شمارو ببینیم که اسمشو بفهمید
چندلحظه سکوت بدی کل اتاقو گرفت
YOU ARE READING
my bunny🐰
Fantasyاحتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فل...