Vote please :)
☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆
رو صندلی نشسته بود و مثل بچه ها با شیطنت پاهاشو تکون میداد
لباشو غنچه کرد و با ناز بوسی واسه ددیش فرستاد
تهیونگ از دیدن کارای بیبی شیطونش خندید و سر تکون داد
کوک به طرز عجیبی هر روز شیطون تر میشد و البته که کیوت تر...
کیوتی که هر بار همه پاستیل و اب نباتای دنیا رو تو دل تهیونگ اب می کرد
_ددی
کوک پرسید و سر جاش وول خورد
تهیونگ ازش خواست نزدیکتر بره و بعد جواب داد
+بگو عزیزم
_ این قبول نیست نینیا از کوکی کوچولو کیوت ترن
بعد گوشای سفید رنگش غمگین پایین افتادن و تهیونگ اروم نوازششون کرد
+چرا این فکرو کردی بانی؟
کوک به نرمی به تهیونگ تکیه داد و مواظب بود به زخماش فشار نیاد
اینطوری راحتتر میتونست خودشو واسه ددیش لوس کنه و با شیرین زبونیاش دل ببره
از بیمارستان مرخص شده بود و فقط گاهی دکتر میومد و تهیونگ رو معاینه می کرد
حالا رو تخت دونفرشون بودن...
دست تهیونگ رو گرفت و روی شکمش گذاشت که با تیشرت گشاد و نازکی که پوشیده بود به راحتی دیده میشد
کوک تو این مدت کش اومدن شکمشو حس می کرد و دردای خفیفش...
_اخه ببین
نینیا همش تکون تکون میخورن و قلب ددی رو مال خودشون میکننهمون لحظه کوک درد خفیف توی شکمش رو احساس کرد و اخم ظریفی روی صورتش نشست و رو تختی رو چنگ زد
تهیونگ با عشق به تکون خوردنای ریز شکم کوک نگاه و نوازشش میکرد
بوسه ای روی شقیقه ی بیبیش گذاشت و اخم کوک باز شد
هردو حالا به تکون خوردن نینیاشون نگاه می کردن
دوتا فنچ و فندق کوچولو که نشون دهنده عشق بی پایان بینشون...
نشون مالکیتشون...
کوک ناخوداگاه بیشتر به ددیش چسبید و تهیونگ عطرشو نفس کشید
اونا مال هم بودن و تهیونگ از خانوادش مراقب می کرد
هرجایی رو که تهیونگ نوازش می کرد رو لگد میزدن و کوک به حرکتاشون میخندید
+من یه بیبی کیوت دارم که هر ثانیه قلبمو بیشتر مال خودش میکنه...دل میبره و خودشو واسه ددیش لوس میکنه
اون پسر کوچولوی وانیلی منه
YOU ARE READING
my bunny🐰
Fantasyاحتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فل...