سورپرایز شدید مگه نه؟🐰🐇
عشقولیای من....چهارشنبه سوریتون مبارک سوییت هارتا❤🐰🐇
( ⭐ووت یادتون نره⭐ )
🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐🌙⭐
کوک با چشای بسته دستش رو کنارش رو تخت گذاشت و وقتی فهمید ته کنارش نیست تو خواب نق نق کرد
رو تخت نشست و با دستای کوچولوش چشاشو مالید
و زیر لب گفت:
_ته ته کوکو تنها گذاشته
بعد با فکرش دوباره نق زد
با چشای بسته از تخت پایین رفت که یه دفعه صورتش به یه چیز سفت خورد
دستشو رو دماغش گذاشت و ماساژش داد
_دماغ کوکو له شد
با نوک انگشتاش فشارش داد و غر زد
_چقد سفته
دستشو حرکت داد و ضربه و ضربان یه چیزی رو حس کردگوشاش با کنجکاوی بالا پریدن
_وای...مگه دیوارم ضربان داره کوک؟
بعد با سوییتی ابرو بالا انداخت و خودش جواب داد
_شاید تازگیا ضربان دارن و کوک نمیدونه
تهیونگ با لذت به قیافه کنجکاوش نگاه میکرد و بی صدا میخندید
بانی کوچولوش اونقدر خوابیدنو دوست داشت که الان حتی حاضر نبود چشماشو باز کنه و با چشمای بسته و کیوتی نظر میداد که تازگیا دیوارم ضربان داره
با بی طاقتی جلو رفت و گونشو بوسید
کوک با ترس هین بلندی کشید و چشاشو باز کرد
تیله های مشکیش گرد شده بودن و با تعجب به ته نگاه میکرد
_ته ته...
تهیونگ اروم بغلش کرد و عطر وانیلیشو نفس کشید
+جانم بیبی...صبح بخیر
کوک لباشو غنچه کرد
_اون دیوار سفت کجا رفت؟
تهیونگ ریز خندید و تو بغلش فشارش داد که صدای اعتراضش بلند شد
+کوکوی من سینه ی ته ته رو با دیوار اشتباه گرفته بود و با انگشتای نازش...
به این قسمت از حرفش که رسید نوک تک تک انگشتاشو بوسید و کوک با ذوق نگاش کرد+سینشو فشار میداد
بعد با انگشتش سینه خودشو فشار داد و کوک بازم کارشو تکرار کرد
_چه خوبه
+کوک کوچولوی من هرشب رو این دیوار سفت میخوابه....اذیت نمیشی؟
کوکی اخم ظریفی کرد و خم شد روی سینشو بوسید
_این دیوار سفت به کوکو کلی حس آرامش میده
YOU ARE READING
my bunny🐰
Fantasyاحتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فل...