ووت یادتون نرهههههه⭐
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
تهیونگ آروم در اتاق رو باز کرد و دید کوک و جیمین رو تخت خوابیدن و همو محکم بغل کردن
همون لحظه یونگی اومد تو اتاق و خواست ی چیزی بگه که تهیونگ با اشاره به پسرا خواست اروم تر حرف بزنه
یونگی سمت جیمین رفت و موهای بلوند و لختش رو نوازش کرد و بعد اروم گونشو بوسید
○تهیونگ
باید ببرمش اتاق خودمون؟تهیونگ نفسشو بیرون داد و همونطور که تیشرتشو از تنش در می اورد گفت
+نه امشب کنار هم باشن بهتره
چون اگه فردا صبح بیدارشن و ببینن کسی کنارشون نیست میترسن
خودمون تو ی اتاق دیگه میخوابیمبعد از جعبه کنار تختشون پاپیای آبی کوک رو برداشت
موهاشو از روی پیشونیش کنار زد و کنار گوشش زمزمه کرد+بیبی من
بعد پاپیارو به لباش نزدیک کرد که کوک با نق نق کیوتی لباشو از هم فاصله داد و اونو مکید
اما با حس پاپیا و مزه ی جالبش اخم بین ابروهاش کم کم محو شد و جاشو به لبخندی دادتهیونگ پیشونیشو بوسید و به سختی نگاهشو از صحنه ی روبه روش گرفت و به یونگی داد
+خیلی واسم سخته که کنارش نباشم
یونگی چشای خستشو مالید و کنارش وایساد
دستشو رو شونش گذاشت و گفت○میفهمم حستو
واسه منم خیلی سخته ولی همین ی شبو باید تحمل کنیمبعد خم شد و بوسه خیسی روی لبای پفکی جیمین زد
جیمین یکم تکون خورد و همونطور که زیر لب اسم میونی رو زمزمه میکرد کوک رو محکم تر بغل کرد
یونگی لبخند محوی زد و گفت
○امیدوارم کارمون درست پیش بره
و بعد دست تهیونگو کشید و اتاق بیرون رفتن
☆☆☆
صبح روز بعد تهیونگ با عجله و جدیت اسلحشو از جعبه ی سیاه رنگش برداشت و بعد از چک کردن وسایل مورد نیازش از اتاق زد بیرون که همزمان یونگی هم با استایل سیاه رنگش بیرون اومد و بعد با هم سوار ماشین شدن
(تو ادامه ی پارت این یادتون باشه که تهیونگ و یونگی هیچکدوم سادیسم ندارن)
YOU ARE READING
my bunny🐰
Fantasyاحتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فل...