ووت یادتون نره⭐
🐰🐥🐰🐥🐰🐥🐰🐥🐰🐥🐰🐥🐰🐥🐰🐥
با لذت نی شیرموز رو تو دهنش میبرد و بهش میک میزد
با اون هودی اورسایز صورتی و گوشای سفید بلند و دم پشمالوی کوچولوش رو به روی تهیونگ نشسته بود و چشمای گرد و تیله ایش از مزه ی شیر موز برق میزدن
دستای ظریفشو دور لیوانش حلقه کرده بود و با هر میک بینیشو بانیطور با کیوتی چین میداد و همه و همه واسه به بازی گرفتن قلب تهیونگ کافی بود
بعد از اینکه اون دوتا تیکه گوشت صورتی رو با صدای پاپ مانندی از نی جدا کرد زبونشو رو لباش گرفت و قطره های شیر موز رو از روشون لیسید
_ممنونم ددی ته
خوشمزه بودتهیونگ لبخندی به بانیش زد و موهاشو بهم ریخت
+بگم بستنی بیارن؟
بعد همزمان یه تیکه کیک رو تو دهنش گذاشت
چشمای کوک برق زد و دستاشو بهم مالید
_آرههه
+چه طعمی؟
کوک لبخند خرگوشی زد و همونطور که صدای کیوتی از روی ذوق از گلوش خارج شد گفت
_میشه دوتا بخورم؟
تهیونگ ددی طور و جدی سرشو تکون داد
+اوهوم میشه
ولی الان فقط یکیشون
ممکنه گلوت درد بگیره و مریض شیگوشای کوک پایین افتادن و اویزون شدن
_اگه اینطوریه باید برام بخری تا بعدا تو خونه بخورم؟باشه؟
+باشه
چشماش بازم برق زدن و تهیونگ به این فکر کرد که حاضره هرکاری بکنه ولی برق چشمای بانیش هیچوقت کم نشه
_ددی
شنیدی چی گفتم؟تهیونگ بی حواس ابروبالا انداخت و با یکم شرمندگی گفت
+متاسفم
حواسم پرت شد
میشه یه بار دیگه بگی؟کوک با حسودی ابروهاشو بهم نزدیک کرد و دستاش مشت شد
+ددی
به چی فکر می کردی؟+چیزی نیست بانی
_اوتی
ولی از کی تا حالا ددیِ من به بانیش میگه چیزی نیست؟
(منظورش اینه که تهیونگ داشته به کوک فکر می کرده)کوک با شیطنت پرسید و روی صندلیش جابجا شد
_هومم؟
تهیونگ خندید و خم شد و گونشو بوسید
+بانی شیطون
...
+خب...
بگم چه طعمی بیارن؟
YOU ARE READING
my bunny🐰
Fantasyاحتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فل...