my bunny🐰

🐇You are the best daddy in the world🐰

⭐🍼ووت و کامنت یادتون نره🍼⭐

🍼⭐🍼⭐🍼⭐🍼⭐🍼⭐🍼⭐🍼⭐🍼⭐

عروسک خرسی بزرگ یاسی رنگشو تو بغلش فشار داد و غلتی خورد

کشیده شدن پایین تنه نیمه لختش به رو تختی خنک و پشمی حس خوبی بهش میداد

با فکری که از ذهنش رد شد خرگوشی خندید و موهای لخت ازادشو از روی پیشونیش کنار زد

لبشو گاز گرفت و با بلند کردن خرسی از تخت پایین رفت

دستاشو دور عروسکش حلقه کرد و به سختی نگهش داشت

اونقدر بزرگ بود که هر کاری می کرد نوک انگشتاش بهم نمیرسیدن و نمیتونست جلوی پاشو ببینه و هی سرشو اینور و اونور حرکت میداد

غر غر کرد و با یه دست ضربه ارومی به کمر خرسیش کوبید

_تدی کوشولوی بد

کوچولو؟محض رضای فاک بزرگ ترین عروسک ساخته شده تو کل سئول بود

بدن ظریف و ریزه میزش پشت خرسی گم شده بود و هر کی اونو میدید فکر می کرد یه عروسک متحرکه

به سختی اونو از پله ها پایین برد و جلوی اتاق کار ددیش وایساد

_ددی...فنچ و فندقی و کوکو اومدن

تهیونگ با خنده در رو باز کرد و با دیدن خرسی که کل ورودی در رو گرفته بود خندش شدید تر شد

+عه...این که کوکی من نیست!

بعد اطراف رو فیک سرک کشید

+پس توله ی من کجاست؟

_ددی، کوکو اینجاست

تهیونگ لباشو رو هم فشار داد تا صدای خندش بلند نشه

+ای بابا...کوکی من اینجا نیست
من برگردم اتاقم

که کوک به سختی سرشو از زیر دست پنبه ای و نرم خرسی بیرون اورد و همونطور که موهاش روی صورتش پخش شده بودن جیغ زد

_کوکو اینجاستتت

تهیونگ قهقه زد و خواست با کنار زدن خرسی اونو تو بغلش بکشه که کوک محکم عروسکشو چسبید

_نا(نه)...خلسی هم بخل

دستاشو به پهنای عروسک باز کرد و هردوتا رو به سختی بغل کرد

کوک غش غش خندید

_ددی ته تهِ کوکو تدی کوشولو بخل کلد

تهیونگ که از کلمه ی کوچولو اونم واسه این غول خندش گرفته بود کوکی رو تو بغلش کشید و گونشو گاز گرفت

+اخه این کجاش کوچولوعه کوک؟

که کوک شیرین و بامزه اخمی کرد و با بالا گرفتن سرش انگشت اشارشو تو هوا با کیوتی به نشونه تهدید تکون داد