های گایز...پیج اینستا برای ارتباط بیشتر راه اندازی شد....
ریکوئست بدین ...یکم که بالا رفتیم پیجو باز میکنیم..
@oti_mm
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
kook pov"▪︎کوک پاشو...(جیمین)
_هووم؟
▪︎پاشو تمرین داریم...
_اهوم..الا پا میشم..دودیقه...
▪︎کوووووووک
_بیدارم بیدارم...
▪︎زود باش یه چی بخور بعدم بیا سالن ما داریم تمرین میکنیم...
_هایش..شت..سرم چقدر درد میکنه...
▪︎مجبور بودی انقدر بخوری؟!
یکی از ابروهامو بالا انداختم...
_تو کاری که بهت ربطی نداره دخالت نکن هیونگ...
با دست زد پسه سرم ....
▪︎اوی..من دوست پسرت نیستما..به یونگی میگم بیاد جرت بده...
_اهوم حتما بهش بگو...منم میگم بیبیش تو خواب چیا که نمیگه از فانتزیاش...
خجالت کشیدو لپاش قرمز شد...
▪︎خیلی فاکی کوک...
بعدم گذاشتو رفت...
_عع مگه چی گفتم🤷🏻♂️
به ساعت نگاه کردم که ۸ صبح بود...
سریع غذامو خوردم تا به تمرینم برسم...
..
بعد از کلی تمرین و خوردن ناهار برای اماده شدن به بک استیج رفتیم..
رو صندلی اتاق استراحت نشسته بودم...
_هووف حق با هیونگه نباید انقدر مست میکردم🤦🏻♂️
▪︎میدونم.. همیشه حق با منه:>
برگشتمو نگاهش کردم که با نیشایه باز نگاهم میکرد...tea pov"
همه وسایلمو آماده کرده بودمو چیزی کم نداشتم...
فقط مونده بود لباسمو بپوشم..مثل همیشه با باز کردن دره کمدم این آهنگو بلند بلند خوندم...
+چی بپوشم..جوونیم رفتهههههه...صدام رفته دیگهههه...گله یخ توی دلم جووونه کردهه...
چی بپوشممممممممم...
چشامو بسته بودمو اوج گرفته بودم که...
@ بیژامه ی من:/
سرمو سمت صدا برگردوندم که با یک عدد شیکم رو در رو شدم...
+احواله شوهر عمه ی عزیزم..کی برگشتی؟!
@ مزه نریز پسر..کجا به سلامتی؟
+سره کار...
@ اوه شازده کاری جز بخورو بخوابم میکنه پس!
+گفتم یکم تغییر تحول بدم..برای سلول های تحتانیم خوبه...
چشم غره ای حوالم کرد...
@ زن خوشگلم کجاست؟
+باز میخوای خَرش کنی؟اون گول نمیخوره گفتم در جریان باشی...
@ عی من کی خواستم خرش کنم؟!
شونه ای بالا انداختم...
+همیشه!
خواست بزنه تو سرم که جاخالی دادم و نیشمو براش باز کردم...
@ حالا عمت کجاست؟
+نمیدونم🤷🏻♂️
بایه چی میدونی اتاقمو ترک کرد...
بعد از رفتنش نگاهه دیگه ای به کمدم انداختمکه بلوز قهوه ایم به چشمم خورد سریع پوشیدمش عینکمو به چشمم زدم و کیف لوازمو بر داشتم و از در بیرون زدم...
وقتی رسیدم از دره پشتی وارده سالن شدم...
با وردم دوتا بادیگارد جلومو گرفتن...
#آقا از این در اجازه ورود ندارید
+عام..چیزه من کیم تیهونگ هستم گیریمور جدید..آقای سونگ چان اون با من تماس گرفت...
# اوه باشه چند لحظه صبر کنید...
بعد از رفتن اون غوله گنده به دیوار تکیه دادمو به سرو صداهای اطراف گوش میدادم...
×کیم تیهونگ...
+سلام جناب سونگ
×مشکلی نیست پسرا..تهیونگ تو با من بیا...
+بله حتما...
×برو اتاق گریم.....چن تا اتاق جلو تره...
+چشم..
تو راه رو قدم میزدمو به بورد های روی در اتاقا نگاه میکردم تا به اتاق مورد نظرم برسم..گوشیم تو دستم ویبره خورد، سره جام ایستادم تا یه نگاه به گوشیم بندازم که...
+عاااخ سرممممم..مردیکه ی سَنگ مگه کورییییی:/
سرمو بالا آوردم که باهاش رو در رو شدم...
+یا حضرت ترامپ..جئون جونگکوکک؟!
دارم خواب میبینم؟!
دستمو بردم سمته باسنمو یه ویشکون از خودم گرفتم...
+عااااخ
_حالتون خوبه؟!
+ج.جااان؟!من؟من چرا خوب نباشم من خیلیم خوبم😁
×هعی کوک اینجایی!
_آقای سونگ...
×عع ته تو که هنوز اینجا وایسادی ...جونگ کوک تو هم باید گریم شی...
و مارو به سمته اتاق گیریم هول داد...
با ورودم با حجم زیادی هَندسام روبه رو شدم...
با چشای گردویی و دهن باز به تک تکشون نگاه میکردم...
+بگین که خوابه...
کوک که تا الا پشتم بود تک خنده ای کردو اومد جلو و دستشو انداخت پشتم...
_خب گایز اینم دوست پسرم..کیم تهیونگ...
منی که از شدت هنگی دهنم بازو بسته میشد اما صدایی ازم در نمیومد که با احساس دستای کوک که پشتمو فشار میداد..به خودم اومدم...
+س.سلام..کیم تهیونگ هستم..گیریمور جدیدتون...
_آه..آره بچه ها یادم رفت بگم امروز ته گیریمم میکنه...
و برگشت منو نگاه کرد و ادامه داد...
_ته تو کارش خیلی استاده...
با نگاه کردن تو چشاش..آب دهنمو با صدا قورت دادمو لبخندِ دست و پا شکسته ای به جمع زدم...ادامه دارد...
بچه ی هنگم تهیونگ:>〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خب اینم پارت دوش...
اونجایی که شوهر عمش بهش میگه بیژامه ی من،چیزیه که من همیشه از بابام میشنوم😂🤦🏻♀️
آقا دوسش داشته باشییید..نظرتونو تو کامنت بگید پیلیز...
آها ووت،ووتم یادتون نره...
بوس پسه کلتون:>
#اونی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️های علیکم....
اقا....پشمای شما هم ریخت یا فقط منم که پرام ریخته؟؟؟؟
در هر صورت باید بمونیم برای پارت های بعد تا ببینیم کی به کیه...نه؟؟😉
ووت و کامنت یادتون نره کیوتیا...
#اترینبا تچکر😈
BINABASA MO ANG
ONE SHOTS OF COUPLES
Fanfiction‧›گایز این یه بوک پره مینی فیکه قول نمیدیم همشون اسمات باشه ولی سعیمونو میکنیم،واینکه کاپل درخواستیه. ‧›کاپل بگین مینی فیک/چند شاتی تحویل بگیرین. #آتی/اونی