~Hoseok pov~
+خب پسر...حال وزنتو بنداز روی پای راستت ...افرین..پای چپتو صاف بیار بالا...درسته، افرین...حالا چند بار همینو تمرین کن تا قلقش دستت بیاد...
ازش فاصله گرفتم و به سمت یونگی رفتم...
+یونگیا...متوجه شدی چجوری باید انجامش بدی؟
_اره تقریبا...
بعد از گفتن حرفش حرکتارو تکرار کرد...
+افرین کاملا درسته...برای قسمت بعد باید تمرکزتو بزاری روی نوک انگشتات و بعدش بچرخی...
حرکتو انجام دادم تا یاد بگیره...
یکم نگام کرد و بعد همون کار منو تقلید کرد...
+کارت عالیه یونگی...
* مربی جانگ...خسته نباشید...
+اوه...به همین زودی کلاس تموم شد؟! اصلا گذر زمانو حس نکردم...
_به خاطر اینکه که خیلی تو رقص غرق میشی...
نگاهمو سمت یونگی چرخوندم...
باز داشت بدخلقی میکرد...
با رفتن بقیه دنسرا شروع به جمع کردن وسایلم کردم...
_نمیخوای چیزی بگی؟
آهی کشیدم..
+چی بگم یونگ؟؟؟ خودت بهتر از همه میدونی...
با فرو رفتن تو آغوشش بهش تکیه دادم...
_ واقعا تحمل اینکه چقدر همه توی لبخندات غرق میشن سخته سوک...اگه جای من بودی تا الان دیوونه شده بودی...
برگشتم و دستمو دورش حلقه کردم...
+ و توهم نمیدونی من چی میکشم وقتی بقیه از نگاه خنثات تعریف میکنن و میگن جذابه...منم مثل توهم یونگ....تحمل برای منم سخته...ولی...
توی چشمام زُل زده بود ونمیذاشت تمرکز کنم...
پیشونیمو به پیشونیش تکیه دادم و چشمامو بستم..
+ ولی ماهیت این موضوع که من و تو همپیمان زندگی هم هستیم عوض نمیشه یونگ...هیچوقت...
(اونی:فدای پیمانتون:))
ازم فاصله گرفت و بوسه ای رو پیشونیم گذاشت...
_وقتی داری میرقصی...به قدری جذاب میشی که یادم میره منم یه دنسرم و باید برقصم...دلم میخواد همه چی وایسه و فقط تو حرکت کنی و من برای همیشه بهت زُل بزنم....
لبخندی به خاطر حرفاش رو لبم نشست...
+خیلی تغییر کردی یونگیا...
_من؟!!
+ روزای اولی که باهم بودیم...به سختی میتونستم چند کلمه ازت حرف بکشم بیرون...که اونا هم به چند کلمه سلام چطوری خوبی و خدافظ ختم میشدن...اما الان...نه تنها بیشتر حرف میزنی بلکه بیشتر از همیشه ابراز علاقه میکنی...
_بیا بریم غذا بخوریم...
+حرفمو پس میگیرم..هنوزم مث قبلنایی...
خندید و با گذاشتن دستش پشت سرم منو بیروون برد...
_ اوه راستی.....فردا باید بریم کی جونگ و ببینیم...
+اره...میدونم...دلم براش تنگ شده...
_منم...عایش کی میتونیم بیاریمش پیش خودمون؟
+خیلی زود کارهای ثبت سرپرستیش انجام میشه
YOU ARE READING
ONE SHOTS OF COUPLES
Fanfiction‧›گایز این یه بوک پره مینی فیکه قول نمیدیم همشون اسمات باشه ولی سعیمونو میکنیم،واینکه کاپل درخواستیه. ‧›کاپل بگین مینی فیک/چند شاتی تحویل بگیرین. #آتی/اونی