Jimmin pov چند وقتی از اینکه پیش جونگ کوکی موندم میگذره.. بالم تقریبا خوب شده ولی هنوزم نمیتونم زیاد پرواز کنم... _جیمینااا...بیا اینا رو ببینن.. از روی میز به سمتش رفتم.. +چیه؟؟ _اون جوجه هارو ببین.... با نگاه کردن به سمتی که جونگ کوکی میگفت یه عالمه جوجه زرد و گوگولی دیدم.... +اینا خیلی کوچولو اننن.... جونگ کوک منو بلند کرد و رو دستش نگه داشت و متفکرانه بهم نگاه کرد.... +چیع؟؟؟؟ انگشت اشارشو کنار سرم و انگشت شصتشو کنار پاهام گذاشت... _تفاوت اندازه ای در تو و اون جوجه ها نمیبینم جیمینی...... +یاااااا....جئون جونگ کوک....من و بزار پایین همین الاننن....
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
جونگ کوک بلند خندید... _همین جا بمون موچی.....بریم پایین پیش جوجه ها.. خوشحال دستامو به هم کوبیدم و محکم به دستش چسبیدم تا نیفتم.... . +اخخ..اخ..دلم......نکن فسقلی...... با صدای بلند میخندیدم....اون کوچولوها از من نیمترسیدن و باهام بازی میکردن ..... داشتن قلقلکم میدادن .... +حنایی نکن دختر.....هی نوک قرمزییی....مراقب باش...زردک اون وری نرووو.....
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
با صدای غدغد برگشتمو پشتمو نگاه کردم.... مامانشون بود.... همشون سریع جمع شدن و رفتن زیر بال مامانشون... +خانم مرغه بچه هات خیلی گوگولین....بازم بهتون سر میزنم.... خانم مرغه سرشو تکون داد و رفت... خمیازه بلندی کشیدم.... _ جیمینا....بیا بریم بالا...خسته شدی... +اوهوم.... . _میگم موچی...تو زبون حیوونا رو میفهمی؟؟؟ +نه..من پری حیوانات نیستم...ولی دوستم...آیرین.. اون پری حیواناته،یه چیزایی از اون یاد گرفتم میتونم باهاشون راحت ارتباط برقرار کنم... _گفتی دوست صمیمی.....چند تا دوست داری؟؟ +اوممم...توی تینکی سیتی اصولا هممون باهم دوستیم....ولی هر چن نفر هستن که خیلی باهم صمیمن... _برای تو کیا هستن؟؟؟ +اومم..آیرین که گفتم پری حیواناته....کای و تمینم پری باد...و تهیونگ....اون پری خاکه.... _میدونی چی واسم جالبه؟؟ +هومم؟؟؟ _همتون کره این....پری هایی با نژاد های دیگه هم هستن؟؟؟ +اره خوب....ما مسئول بخش سه هستیم... _بخش سه؟؟ +اره...فک کنم بشه کل کره.... _واو.... +جونگ کوکیییی..... _چیع موچی؟؟؟ +میشه حباب برام درست کنیییی؟؟؟؟ _اما میخوام برم حموم.. +خواهش میکنمممم.... تا جایی کع میتونستم سعی کردم کیوت شم.. Kook pov وقتی با اون چشمای مظلوم و لبای برچیده نگام میکنه و خواهش میکنه...انتطار داره قبول نکنم؟؟؟ من غلط بخورممم... _بیا بریم....نمیتونم با اون تنها بزارمت.... +هورااااا... لبخندی به اون موچی شیرین زدم و بلندش کردم و به سمت حموم رفتم..... .