[اگه فاصله زیادی بین خوندن قسمت بیست و این قسمت افتاده، خیلی بهتره که دوباره قبل خوندن این پارت برین و بیست رو دوباره بخونین:) لذت ببرید ~]
-
هیونجین آدامس نعنایی مورد علاقش رو بین دندون هاش چرخوند، درحالی که از لبهٔ آخرین صندلی باقی مونده کنار رینگ میگرفت، تا برای نشستن جلوتر ببرتش. ولی وجود دستِ یه نفر دیگه که ادعای مالکیت صندلی رو با کشیدنش سمت خودش کرد، باعث شد با اخم سرشو بالا ببره و به چهری جدی و ترتمیز کت و شلواری اون مرد نگاه نافذی بندازه.
"من اول گرفتمش."
به محضِ گفتن، صندلی رو سمت خودش کشید، ولی دستای مرد هنوز هم روی صندلی بود.
"مهم نیست! بهرحال من روش میشینم." مرد با خونسردی گفت و هیونجین پوزخندی زد، ولی از مخاطبش فرصتی برای جواب دادن نگرفت، وقتی صندلی با باسنش پر شد.
"بهت که گفتم!" مرد غریبه با اطمینان جواب داد و هیونجین که با ابروهای بالا داده به اجزای صورتش نگا میکرد، تازه به یاد آورد که اونو کجا دیده..
"من فقط نگران کت شلوار گرون قیمتت بودم خوشتیپ! بهرحال این صندلی ها خیلی کثیفن."
روی صندلی خم شد و مرد جوون از چهرهی خنثی هیونجین تابی به ابروهاش داد و انگشتاشو روی زانوهاش به هم گره زد.
هیاهو و جو متشنج سالن، روی دو فرد گوشه رینگ تاثیر آنچنانی نداشت، بخصوص بعد از اینکه جملات بعدی از بین لبای مرد روی صندلی بیرون اومد." زیاد زور نزن، من مینهوام."
هیونجین سرشو با حالت گیج مانندی، طوری که واقعا براش مهم نیست، تکون کوچیکی داد و به راست چرخوند :"اسمت خوشگله، درست مثل خودت."
لبخند ریزی روی لبای مینهو شکل گرفت، وقتی جمله ـشو تکمیل کرد :"دوست چانگبین!"
"الان حتی خوشگلتر هم شد"
هیونجین بدون مکث گفت و آدامس توی دهنشو باد کرد و توی صورتش ترکوند، طوری که حالا اطراف لباش با آدامس سبز رنگ پوشیده شده بود."نظرت چیه لاس زدناتو نگهداری برای توی رینگ؟ شاید اون موقع با زبونت بتونی کاری کنی بهت ساده بگیرم! هوم؟ "
پسر قد بلند دوباره سرشو تکون کوچیکی داد و اطراف دهنشو برای ادامه دادنِ مکالمه تمیز کرد و بدون عجله چرخی به آدامس توی دهنش داد و با خونسردی پرسید :"داری میگی قراره افتخار مبارزه کردن با تو رو داشته باشم؟! "
YOU ARE READING
CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'
Fanfiction𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اساساف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار میکنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث میشه ه...