اول از همه. بابت فید بک خوب پارت قبل کلیی ازتون ممنونم. اگه همیشه اینطور باشین نویسندهها غیبشون نمیزنه. ممنونم بابت تک تک کامنت هاتون. کلی عشق بهم دادین و دیر شده بود که بشینم جواب بدم، پس گفتم از تک به تک کسایی که کلی انرژی مثبت به کد دادن، تشکر کنم. خیلی ممنونم از همتون. کاش میشد یه روز همه کسایی که پارت به پارت کد همراهم بودن رو تگ کنم و ویژه تشکر کنم. باز هم تنهام نذارین و لاو یوxx
Music : BLESSINGS - David tolk
اینو برای قسمت چانگجینش که از وسط این پارت به بعده بذارین~ توی دیلیم میذارمش.---------
چانگبین دیر برگشت. وقتی برگشته بود که ردی از هیونجین توی خونه نمیدید. اتاقش هم خالی بود. بدون اینکه رو تختیش تکونی خورده باشه. سمت اتاقی که بهش داده بود، رفت. بازش که کرد بالاخره دیدش. یه گوشهی تخت زیر تاریکی مطلقِ اتاق بدنش رو مچاله کرده بود.
از همون فاصله هم میتونست بفهمه که چقدر خستهست و غرق خوابه. اونشب نخواست بیدارش کنه. درو بست و تنهاش گذاشت!---
"اینجا وقتی میخواین از یکی تشکر کنین لباشو میبوسین؟"
جیسونگ اینو با شک و شبه پرسید. البته کاش از یه نفر غیرعادی میپرسید. ولی کسی جز دنی رو دم دست نداشت که امشب مدام کنارش بود.
"چی؟"
البته که دنی زیاد تعجب نکرد. ولی این احمقانهترین سوالی بود که جیسونگ توی پنج ساعتی که اینجا بود، ازش میپرسید.
جیسونگ چشماشو دور خوابگاه شیک اونجا چرخوند. یه اتاق پنجاه متری که دوتا تخت داشت. البته گفتن وقتی شرایط بهتر شد ممکنه بهش یه اتاق جداگونه بدن. ولی درحاضر باید پیش دنی میموند. بااینحال این اتاق، از اتاقهای ساختمون کریس و تیمشون بزرگتر بود.
"میگم که توی این تیمتون، ساختمون، خونه یا هرچیزی برای تشکر بوس از لب میدین؟"
"اگه کابوس دیدی فقط کافیه لامپهارو روشن کنی باشه؟ چون تقریبا صبح شده و تو هنوز نذاشتی من دو ساعت روی هم بخوابم!"
دنی توی جاش چرخید. کلافه شده بود.
"پس میگی اینجا عادی نیست و این یه دلیلی داشت؟ "
دنی با فشار دادن بالشتش توی مشتش از روی تخت بلند شد و نشست :" برو توی راهرو فکر کن و با دیوار حرف بزن."
تن عصبی صداش جیسونگ رو هول کرد.
" دیگه خفه میشم."
قول نمیداد. ولی برای شروع خوب بود. بهرحال نمیتونست از فکر اون بوسه بیرون بیاد و بگیره بخوابه. حتی با وجود خستگی! باید تکلیفش رو با مینهو مشخص میکرد. بهرحال یه دلیلی وجود داشت که اونو بوسید. شایدم مست بوده. یا توی حال خودش نبوده. البته بعد تموم این فکرا جیسونگ به این نتیجه رسیده بود که فقط آثار مخرب انفجار روی مغزش بوده، وگرنه مینهو همچین کاری نمیکرد.
YOU ARE READING
CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'
Fanfiction𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اساساف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار میکنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث میشه ه...