† - ⵗ SE02 - PART33ⵗ - †

1.2K 300 564
                                    

Music : Little hands - endless melancholy

قطعه‌ای که فلیکس باهاش میرقصه :

Dance for me Wallis - abel korzeniowaski
-

فشار انگشتای حداقل دو سه نفر رو روی شونه‌هاش و پشت گردنش، روی پوست خیس از عرقش حس می‌کرد. نگاهش به کف زمین بود و محافظ دندونی که بین دندوناش بود، اذیتش می‌کرد. پس فقط از دهن بیرون انداختش.

سروصدا توی رختکن کم‌تر بود، ولی هنوز می‌تونست صدای فریادشون رو بشنوه. تموم شبایی که می‌تونست بیاد، کارش شده بود مبارزه‌‌های پشت سر هم و بعد کل روز از خستگی و درد و تاتیر دارو‌هاش خوابش می‌گرفت. می‌خواست صدای تماشاگرایی که اون بیرون فریاد می‌زنن، از صدای قلبش بیشتر باشه، تا انقدر اسم اونو نشنوه و مثل یه ذکر روزمره تکرارش نکنه. ولی گوشاش خیلی وقت بود جز صدای اون و لباش اسمی جز اون رو نمی‌شناخت.

چانگبین حتی مطمئن نبود اسمش رو درست به خاطر بیاره؛ اسم همون پسری که بعد از ماساژِ بازوهاش، کنارش روی زانو نشست و درحالی که صداش می‌زد، شروع به مالیدن رون‌های خوش فرم و عضله‌ایش کرد.

"می‌خوایی بعد تموم کردن مبارزه باهات بیام؟"

کاش حداقل بازیگر بهتری بود تا وقتی کلماتش رو کنار هم با عشوه چید، چانگبین نخواد روش بالا بیاره.

"می‌تونم مثل گذشته کمکت کنم بعد مبارزه حالت بهتر شه."

چانگبین حتی ایده‌ای نداشت که اون رو قبلا ديده باشه، ولی وقتی دید موهای بلندش رو که بلندیش تا زیر گونه‌هاش بود رو پشت گوشش قفل می‌کنه، فقط تونست با یه واکنش سریع مچ دستش رو بگیره:

"قبل من تو ماشینم منتظر باش. نمی‌خوام کسی بفهمه با تو می‌رم. "

و بعد حتی فرصتی برای جواب بهش نداد و بعد تموم شدن حرفش، مچ دستش رو ول کرد و از روی صندلی بلند شد. اولین بار بود که چانگبین رو انقدر مشتاق می‌دید، پس فقط سعی کرد قسمت دوم حرفاش رو نادید بگیره و با یک 'باشه‌ی' آروم، با این‌که چانگبین دیگه اون‌جا نبود، جوابش رو بده.

----

صدای فریاد‌های وحشیانه اون رو به خلسه می‌برد. چشماشو بست و بوی رینگ که با نم بارون آغشته شده بود رو نفس کشید. سنگینی قلبش رو پشت سر گذاشت و بعد از گذاشتن محافظ دندونش، سمتِ حریفش چرخید.

تو نگاه اول انقدر هم آشنا بنظر نمی‌رسید، ولی وقتی دوباره نگاهش رو روش قفل کرد، حرکت آروم پاهاش متوقف شد و بعد خیره به حریفی شد که خوب می‌شناختش.

هیاهو شروع مسابقه با سوتی که داور زد، بلند شد و همون لحظه فریاد تماشاگرا پیچید و رینگ براش جهنم شد.
چشماشو ریز کرد چون انگار اونم فهمیده بود جایی که نباید ایستاده.
با ژستی که گرفت جلو اومد و برای زدنش به سمتش حمله کرد.

CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'Where stories live. Discover now