میدونم انقدر ذوق و عجله دارید که حرفای من رو نمیخونید، ولی برای اون دسته از کسایی که کلمات من براشون اهمیت داره و میخونن: کد بالاخره بعد از دو سال و شانزده روز، آخرین صفحهاش رو ورق زد. تا اینجا کسایی زیادی هستن که بهم هرروز انگیزه و امید برای ادامه دادنش دادن. همتون رو به خاطر دارم، از قدیمیترینها تا جدید ترین ریدرای کد. کاش میتونستم جور دیگهای به جز تایپ کلمات ازتون تشکر کنم. ولی چارهای جز به زبون آوردن کلمات بی ارزش ندارم. هزارها بار قلبم برای نوشتن کد از کار ایستاده بود و شماها اون رو دوباره به تپش انداختین. نوشتن کد پر از پستی و بلندی بود و من به تنهایی نمیتونستم جلو ببرمش. حتی اگه کسی هستید که برای من فقط دو خط از کد نوشته و فرستاده، باید بگم شما هم برای من انگیزه بودی.
دلم براتون تنگ میشه. برای کامنتهاتون، برای ووتا تون. میدونم چون آخرین پارته، یحتمل قرار نیست فیدبک خوبی بگیرم، ولی امید دارم حتی کسایی که تا به حال واکنشی به کد ندادن، ولی نوشتههای من جایی قلبشون رو تکون داده، برای من یه کامنت هرچند کوتاه درموردش بنویسن. باعثِ افتخار منه.
Songs:
Broken Heart in Central Park
Song by MUNNCreepin'
Song by 21 Savage, Metro Boomin, and The WeekndDynasty
Song by MIIAGhost
Song by MarissaHearts
Song by Jessie WareLove's Dying
Song by Isak DanielsonCatharsis
Song by AetherCatharsis
Song by AetherOrbit song by Matthew Mayer
Someone You Loved
Song by The Piano Guys،،⠀،،⠀،،⠀،،⠀،،⠀،،⠀،،⠀،،⠀
"میدونی جو امروز واقعا روز شانس منه. "
چانگبین درحالی که نفس نفس میزد، زمزمه کرد
هانتر رو به سر جاش برگردوند و آروم بلند شد و نشست. لایهای از عرق تموم پوستش رو خیس کرده بود. طوریکه زیر نور وسط پذیرایی بزرگش که با چند دستگاه ورزشی پوشیده شده بود، برق میزد. تنها چیزی که بدنش رو میپوشوند یه شلوار تقریبا گشاد و بلند بود.مردی که جو خطاب شده بود، آروم و زیر فشار اسلحهای که مدتی بود به سمت سرش نشونه گرفته بودن، میلرزید و انگار راحت نفس کشیدنش هم باعث میشد چانگبین دستور شلیک رو بده، طوری که به آرومی و با استرس نفسهای کنترل نشده و شلختهش رو بیرون میداد و حواسش بود لحظهای خطا نکنه.
"بخاطر همین قرار نیست خیلی بهت سخت بگیرم."
چانگبین به آرومی بلند شد و میز غذایی که آماده شده بود رو سمت خودش کشید و چنگال رو بلافاصله توی گوشت مرغ فرو برد و ازش خورد. همون موقع مینهو دوباره سر رسید و کمی دورتر از بقیه ایستاد.
YOU ARE READING
CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'
Fanfiction𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اساساف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار میکنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث میشه ه...