Music: Una mattina - ludovico
چانگبین انگشت اشارهاش رو تکونی داد و نگاهی به بادیگاردی که کنار سوبین ایستاده بود، انداخت.
همون لحظه با ضربهی محکمی به گودی زانوهاش، سوبین روی زمین افتاد و مقابل چانگبین زانو زد. و خشاب اسلحهی مرد روی سرش بلافاصله کشیده شد." چیکار میکنی؟"
هیونجین با ترس چند قدم جلو اومد، فقط تا وقتیکه حرکت دست چانگبین کاملا متوقفش کرد.
"سرجات بمون!"
"میگم چیکار میکنی؟! لازم نیست ازش بازجویی-"
اینبار صورت چانگبین چرخید سمتش و با نگاهش ساکتش کرد. نگاهش مثل یه قفل روی لبش بسته شد و خفهش کرد.
هیونجین سرجاش موند و نگاه چانگبین دوباره برگشت.
"کجا بود؟"
سوبین ترسیده بود. با این که سعی داشت پنهونش کنه، حتی از طوری که نفسش رو بیرون میداد، ترس و استرسش مشخص بود.
"اینجا هیچ حق انتخابی نداری، ولی شاید اگه زودتر بگی استخر رو با خون کثیفت قرمز نکنم؟"
لرزی که به لب سوبین افتاد رو همه دیدن. نمیتونست هیونجین رو لو بده. اگه میداد، هیونجین رو میکشتن. اگه بهشون میگفت کجا رفته و کی رو دیده، تو خطر بود. نمیتونست.
چانگبین ابرو بالا انداخت و بعد از پوزخند روی لبش خودشو جلو کشید. حولهای که فقط دور کمرش بسته بود و آبی که از روی پوستش چکه میکرد و خیسی موهاش ترسناکتر از هروقت کرده بودش.
"مینهو."
آروم صداش زد و نگاه مینهو از استخر به سمتش چرخید.
"روزی که آوردیش یادت رفته بهش بگی اینجا کی رئیسشه و باید به حرفای کی گوش بده."
مینهو یه نگاه آروم به سوبین و بعد چانگبین که با یه نیشخند عصبی نگاهش میکرد، انداخت:
"باید منو ببخشی رئیس."
جوابش کوتاه بود. تموم مدت متوجه لرزش پا و استرسی که هیونجین تجربهش میکرد، میشد و کاش فقط میتونست همه چیز رو بهتر کنه. ولی چانگبینی که داشت میدید ذرهای از فهمیدن حقیقت عقب نمیکشید.
هنوز هم نگاه سوبین روی چانگبین و گاهی روی هیونجین میچرخید. میترسید.
"پس نمیگی کجا رفت؟"
چانگبین بعد از چند لحظه مکث پرسید و اینبار زیاد صبر نکرد و سمت مرد بالای سرش سرشو تکون داد تا بزنتش.
همون لحظه هیونجین جلو اومد و صدای بلندش همه رو متوقف کرد. ماشهی اسلحهای که قرار بود کشیده شه، پسر روی زانوهاش که از ترس درحال از حال رفتن بود، نگاه بیتفاوت مینهو به گندی که قرار بود دوباره زده شه و چانگبین..
YOU ARE READING
CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'
Fanfiction𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اساساف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار میکنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث میشه ه...