وارنینگ: اسمات همراه با خشونت؟! بای د وی، بااینکه بارها گفتم اگه سنتون کمه، یا طاقت ندارید، نخونید. کد، بخصوص از این به بعد، بجز اسمات شامل صحنههای سنگینیه که ممکنه روتون تاثیر بذاره. مراقب خودتون باشید.⛔------
اولین قدم روی پارکت های بالاترین طبقهی هتل، باعث شد هجوم مقدار زیادی از استرس رو حس کنه؛ انگار همه چیز برای اینکه توی اون لحظه بهش حمله کنن، آماده شده بود. تا قبل اون همهچی انقدر سخت نبود.
"چرا نمیایی!"
پیچیدن اون صدا توی گوشش، باعث شد کمی از در ورودی فاصله بگیره و سمت چانگبین که برای ادامهی شبش درحالی که کتشو در میآورد، سمت بطری تکیلایی که وسط ظرف پر از یخ روی میز بود، بره.
"اینجا.. خارج از تصوراتم قشنگه.. فقط."
برای طبیعی جلوه دادن حرفش نگاهشو به دکوراسیون کلاسیک طلایی چوبی اتاق بزرگ هتل، که چندان شباهتی به اتاق نداشت و بیشتر شبیه یک خونهی مجلل توی لوکسترین نقطهی کالیفورنیا بود، داد.
حتی صدای آرومِ برخورد کف کفشش به سنگ مرمر زمین، توی فضا میپیچید و هیونجین نمیتونست افکارشو گرد هم بیاره، تا بفهمه برای چی تااین حد باید پیش میرفت.روی تک مبل کنارش که نشست، چانگبین بدون اینکه سرشو سمتش بچرخونه، برای خودش از اون نوشیدنی ریخت.
"فکر کردم باید الان روی پاهام بشینی.."
هيونجين لبخند کوچیکی زد؛ برخلاف افکارِ توی ذهنش که مدام اینکه داره با قاتل خانوادش، خوش میگذرونه رو توی ذهنش یادآور میشد، بلند شد و درحالی که به چانگبین نزدیک میشد کتش رو در آورد و روی زمین انداخت. مرد روی مبل درحالی که نگاهش روی هیونجین قفل بود، با حرکت دست هیونجین روی شونهش به عقب تکیه داد. رونای خوش فرمش دو طرف بدنش باز شدن و حالا پاهای چانگبین دوباره میزبان بدن سبکش بود، درحالی که دستاش بدونِ وجود اون کت، بهتر میتونست کمرش رو لمس کنه.
"الان خوبه؟"
حالا که کسی اطرافشون نبود و افکارش دوباره داشت روی الکل توی رگاش برتری پیدا میکرد، از اینطوری خیره شدن به چانگبین کسی که روزی خواست با یه اسلحه بکشتش، کمی احساس بدی میگرفت.
"خب!؟"
به آرومی زمزمه کرد و حتی نگاهشو لحظهای از سایهی مشکی پشت پلکای نیمهبازش که با تاریکی مژههای کوتاهش به زیبایی هماهنگ بود و الان توی این روشنایی و سکوت بهتر میتونست جزئیات ریز صورتش رو ببینه، نمیگرفت.
YOU ARE READING
CODE ⁷⁶⁰⁰ 'SKZ'
Fanfiction𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اساساف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار میکنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث میشه ه...