قبل از اینکه این پارت رو بخونین بهم بگین بنظرتون بذر ییبو چه گیاهی می شه؟
بگین ها.
-------------------------------------------------------مِی 2001
پارسی صورتش را پوشاند: فسقلــــــی! نکن...
ییبو با شرارت گفت: اینجوری خوشگلتری دایی
و دوباره چوبش را در برکۀ گلیای که پارسی برای آبیاری بذر درست کرده بود کوباند و گلها را به اطراف پاشید. پارسی غرغر کنان گفت: هی خرگوش! بیا این فسقلیتو جمع کن.
جان که روی سنگ چمبره زده بود و به حرکات آنها می خندید شانه بالا انداخت: به من چه خودت پیشنهادشو دادی.
ییبو دور پارسی چرخید و گفت: دایی زود باش قول دادی.
بارسیس نالید: من قول ندادم تو فقط دستور دادی منم نگفتم باشه.
ییبو لجوجانه گفت: چرا چرا قول دادی زود باش من می خوام درختمو ببینم.
پارسی لپ ییبو را کشید و گفت: کی گفته اون درخت می شه حالا؟
-: هر چی می خواد بشه مهم نیست. من می خوام ببینمش
جان از همانجا داد زد: ییبو زور نگو.
ییبو به طرف جان دوید و گفت: ولی من می خوام ببینمش.
جان دستان گلی ییبو را گرفت و او را روی زانوی خود نشاند و با صبر و حوصله توضیح داد: هر چیزی باید با زمان جلو بره. اون بذر باید آب و نور کافی بخوره و خوب رشد کنه. هر چیزی یه قانونی داره. باید بهش زمان بدی که خوب و خوشگل رشد کنه.
ییبو دستش را از دست جان کشید و بر زمین پا کوبید: من بهش زمان دادم.
جان گلهای خشکیده روی گونۀ پسرک را با انگشت تمیز کرد و گفت: نه ندادی.
ییبو انگشتانش را بالا آورد و شمرد: یک... دو... من سه روووووزه منتظرم بیاد بیرون. اون تنبله... حتماً خوابیده. مین مین می گفت توی پاییز گیاهها می خوابن... پس من می رم بیدارش کنم
و بدون اینکه به دست دراز شدۀ جان برای گرفتنش اهمیتی دهد دوباره به سمت پارسی دوید: بیا از خاک درش بیاریم، تنبل رفته اون زیر خوابیده.
و به جان خاک افتاد که بارسیس دستش را در هوا قاپید: نه فسقلی. اون داره کارهاشو می کنه که از خاک بیاد بیرون. تو زودتر از موعد به خاکش دست بزنی قهر می کنه.
-: قهر مال بچه هاست
-: خب اونم الان یه بذر کوچولوئه و شاید قهر کنه.
-: اصن من دوستش ندارم
و برای خاک زبانش را در آورد و به سمت دیگری با غیظ و غضب پا کوبان راه رفت. پارسی از دست ییبو نمی دانست چطور جلوی خنده اش را بگیرد.

ВЫ ЧИТАЕТЕ
The Spell of wish (کامل شده)
Фанфикریل لایف: داستان طلسم آرزو از تابستان ۲۰۲۱ شروع میشه از وسط سیل ههنان چین، جایی که وانگ ییبو برای کمک به سیل زدهها رفته بود ولی به دلایل عجیبی موقع امدادرسانی مفقود و باعث اتفاقات خاصی شد در واقع دلیل این وقایع به دو سال قبل برمیگرده به اوج روزها...