11

6.2K 935 302
                                    

نامردای ووت نده😒😂

روی صندلیش لم داده بود و بدنش و کش میداد که جونگکوک وارد کلاس شد و با عبور از کنارش چشمکی بهش زد

با نشستن جونگکوک لبخند دندون نمایی تحویلش داد و ابروهاش و تند تند بالا انداخت که باعث نشستن لبخند محوی رو لبای جونگکوک شد
با مهربونی که سعی میکرد تو لحنش اثر بده گفت: اولین باره مخاطب لبخندتم

جونگکوک ارنجش و روی میز گذاشت کمی سمتش چرخید و جواب داد: واضحه که من دارم باهات راه میام بقیش دیگه به خودت بستگی داره 

حرکت جونگکوک و تکرار کرد سرش و جلو برد و با شیطنت لب زد: منو دست کم نگیر به من میگن کیم تهـــ-تمین
نزدیک بودااا

_ببینیم و تعریف کنیم کیم ته-تمین

دهن کجی کرد و روش و برگردوند

✓فلش بک شب قبل

_اره... داری مهم میشی برام و من اصلا از این حس خوشم نمیاد کیم تمین!

تهیونگ خنده کوتاهی کرد و گفت: هی کوتاه بیا دوست داشتن من اونقدرام سخت نیست

_مطمئن حرف میزنی! متاسفم ولی من گی نیستم

+امتحانش که ضرر نداره

اخم ریزی کرد و پرسید: منظورت چیه؟

انگشت اشارش بین ابروهای کوک کشید گفت: چرا انقدر اخم میکنی؟ داریم با ارامش حرف میزنیم

زل زد به اسمون و هوف کلافه ای کشید و گفت: خیلی خب بگو

+باهام قرار بذار

سریع بهش نگاه کرد متعجب پرسید: چیکار کنم؟

متقابلا چشماش و گرد کرد سره جاش نشست و با حرص گفت: یاااا مگه من چمه اینجوری واکنش نشون میدی حداقلش اینو مطمئنم از دخترای اون مدرسه کوفتی خیلی سر ترم

جونگکوک هم نشست و گفت: من حرفی از دخترای اون مدرسه زدم؟

+ کسی و دوست داری؟

_نه!

+پس باهام قرار بذار فقط برای یکماه

بدون اینکه بهش فرصت جواب دادن بده سریع از جاش بلند شد دستش و سمتش دراز کرد و گفت: تا وقتی منو برسونی خونه میتونی فکر کنی

با اخم اعتراض کرد: ولی این خیلی کمه

+عزیزم بهت درخواست ازدواج که ندادم مگه دختری انقد ناز داری اخهه؟

جونگکوک که بهش برخورده بود دستش و گرفت بلند شد و گفت: قبوله باهات قرار میذارم

لباش و تو دهنش جمع کرد تا جلوی خندش و بگیره جونگکوک واقعا بچه بود!

_ولی فقط برای یکماه بعد از اون اگه به هر دلیلی نخواستمت نمیخوام دیگه جلو چشمم باشی!

با اینکه مردد بود اما قبول کرد

Who are you?Where stories live. Discover now