*بچه ها من اکسوال نیستم یعنی وقتش و ندارم وگرنه احتمالا میشدم اما چندتا از اعضاش بخصوص یکیشون دوست دارم فک کنم تابلوعه کدوم😂🤦♀️
☆
چانیول بعد از اینکه مطمئن شد تهیونگ خوابیده سراغ چمدونش رفت و سعی کرد با کمترین سر و صدا وسایل تهیونگ و بچینه و موفق هم بود
بعد از چک کردن یخچال مطمئن شدن از همه چی یادداشتی برای تهیونگ نوشت و روی کانتر گذاشت باز به اتاق برگشت پتو رو روی بدن تهیونگ کشید بوسه ای روی پیشونیش زد و از سوییتش خارج شد .
از اسانسور که خارج شد با جونگکوک و پسر دیگه ای که همراهش بود مواجه شد اخمی کرد و جلو رفت مقابلش ایستاد ، دستش و به سمت یقه کوک برد و درحالی که نمایشی درستش میکرد گفت: تو بهتر از هرکسی تو این پایگاه میدونی من تا چه حد روی تهیونگ حساسم فرمانده.. اون پسر معصوم منه اشکاش روانم و بهم میریزه و اینم میدونی که اصلا برام مهم نیست مقصره یا نه اونی که اشکش و دربیاره رو نمیبخشم و قطعا جبرانش میکنم
درحالی که اروم دستاش و روی قفسه سینه جونگکوک پایین میاورد با نگاه ترسناکی به چشماش خیره شد
_یه هشدار دوستانه بهت میدم اگه یکبار دیگه اشکش و ببینم صرف نظر از اینکه جایگاه تو و دوستات چیه زندگیتونو جهنم میکنمضربه نسبتا محکمی به سینه جونگکوکی که تو سکوت بهش نگاه میکرد زد و با نیم نگاهی به پسر کنارش ازشون دور شد
جونگکوک کلافه به راه رفته ی چانیول خیره بود که دستی روی شونش نشست کاملا حضور جیمین و فراموش کرده بود
سمتش چرخید که جیمین گفت: این کی بود دیگه؟ چرا انقد ترسناکه!
_نشناختیش؟
_میدونم پدرخونده تهیونگ بود ولی اخه..
جونگکوک پرید وسط حرفش و گفت: اون پارک چانیوله قبلا قهرمان بوکس بود تو دوران اوج محبوبیتش وسط رینگ به حد مرگ رقیب دوستش و کتک زد جوری که هیچ کس نتونست جلوش بگیره بعد از اون کاملا از ورزش ملی محروم شد و از کره رفت
جیمین با گیجی بهش نگاه کرد و پرسید: برای چی باید رقیب دوستش و کتک بزنه؟
به سمت اسانسور رفت و جواب جیمین و داد: فقط بخاطر ضربه ی خطایی که باعث خونریزی بینی دوستش شده بود..!
(شما خیلی خوب میدونین دوستش کی میتونه باشه!)
جیمین متعجب گفت: اوه خدا به جیهوپ رحم کرد
جونگکوک سکوت کرد چانیول الگوی بچگی جونگکوک بود درسته وقتی اونو با تهیونگ دید نشناختش اما چندماه بعد از رفتن اونا درست زمانی که تصمیم گرفت به دانشگاه افسری بره داخل وسایل قدیمیش دستکش بوکسش و با امضای چانیول دید و بعد از سرچ کردن عکسش مطمئن شد که همونه.. احساس خوبی که نسبت بهش داشت بخاطر همین موضوع بود و سرزنش شدن از طرف الگوش چندان براش خوشایند نبود!
YOU ARE READING
Who are you?
Action☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرس...