35

3.8K 583 447
                                    

بعد از شام بازم مقابل تلوزیون جمع شدن تا فیلمی که تهیونگ انتخاب کرده بود و ببینن... تهیونگ سرش تو گوشی بود و داشت از کنار مبل رد میشد کنار کای بشینه که چانیول از فرصت استفاده کرد و براش زیر پایی گرفت و باعث شد تهیونگ از روی دسته مبل مستقیما توی بغل کای بیوفته... کای محکم دو دستش و دورش حلقه کرد تا از افتادنش جلو گیری کنه، تهیونگ صاف نشست و چشم غره ای به چانیول رفت

+ کرم داری؟

چانیول خندید و گفت: مقداری...

چانیول درست از زمانی که سهون و تمین کنار هم دید بهم ریخت و سعی داشت یه جوری کای و به تهیونگ بچسبونه!

روبه تهیونگ گفت: امروز جونگمین شمارت و ازم میخواست!

+شماره منو؟ برای چی؟

_معلومه دیگه اشنایی بیشتر

کای با تعجب بهش نگاه کرد و گفت: تو گی ای؟

تهیونگ سوال کای و بی جواب گذاشت، تکیش و از کاناپه گرفت و متعجب پرسید: تو که ندادی؟

چانیول با حرصی که سعی داشت پشت چهره  خونسردش مخفی کنه گفت: معلومه که دادم.. 26سالته دیگه بسه تنهایی.. 9سال گذشته، اون دوست دختر داره حتی تمین زندگی خودش و داره تو بی گناه ترین ادم تو اون جریانی و هنوز داری خودت و عذاب میدی اما من دیگه اجازش و بهت نمیدم تهیونگ!

تمین با شرمندگی سرش و پایین انداخت

+اما بابا..

قبل از اینکه تهیونگ اعتراض کنه کای مچ دستش و گرفت و اینبار با جدیت پرسید: منو نگاه کن.. تو به پسرا گرایش داری تهیونگ؟

تهیونگ اخمی کرد و سرش و به نشونه تایید تکون داد کای از خوشحالی در کون خود نمیگنجید.. و جوری که انگار چیزی توجهش و جلب کرده باشه متعجب رو به چانیول پرسید: تهیونگ پسر شماست؟... ماشاالله چقدم به من میاد!

چانیول لحظه ای مکث کرد و بعد بلند خندید.. تهیونگ  ضربه ای به بازوی کای زد و با خنده گفت: خفه شو

بعد از کمی بحث راجب اینکه چهره چانیول اشناس و حتما جایی دیدتش و وقتی فهمید کی بوده کلی ازش تعریف کرد.. چانیول خودش و به زور بین تهیونگ و کای جا داد دستش و دور گردن هردوشون حلقه کردو با تمام زور سر اونها رو بهم نزدیک کرد

_ببینم زور شما دوتا الف بچه به منه پیر مرد میرسه یا نه!

متوجه نشد با فشار یهویی که وارد کرد لبهای کای گوشه ی لب تهیونگ و لمس کرد فقط شدید شدن ضربان قلب پسر و درست زیر دستش حس کرد و پوزخند زد... تهیونگ هول کرده با تمام زورش سرش و عقب کشید و از زیر دست چانیول فرار کرد که چانیول گفت: نه.. خوشم اومد معلومه دست پرورده خودمی!

کای سریع سره جاش ایستاد گفت: چیزه.. من برم دیگه

چانیول لبخند خیبثی زد و گفت: بودی حالا تازه میخواستیم فیلم ببینیم

Who are you?Where stories live. Discover now