با ضربه ای که بین پاش خورد نفسش بند اومد با درد خم شد و غرید: تو روحت کثــــافت!
جیمین با خنده زیر بغلش و گرفت و گفت: چیزی نیست اروم باش دمــــــــــمم بازدمممم
_از جلو چشمام خفه شو
چند دیقه ای با خنده های جیمین گذشت دردش ارومتر شده بود سعی کرد صاف راه بره و لنگ نزنه
_حیف که وقت ندارم بعدا نشونت میدم یه من ماست چند وجب کره روش داره(تهیونگ اون فیک و ریختم اینجا).
وارد درمانگاه که شد همه نگاها روش برگشت بی توجه خواست سمت ایستگاه پرستاری بره که یونجون صداش زد
_دکتر کیم میشه زخم افسر جانگ و چک کنید؟
تهیونگ نیم نگاهی به جیهوپ که روی تخت نشسته بود انداخت و سمتش رفت بی حرف پانسمان پاش و چک کرد و بعد از معاینه کلی بدون اینکه بهش توجه کنه رو به یونجون گفت: مشکلی نیست فقط پانسمانش و عوض کنید
اروم از تخت دور شد که جونگکوک همون موقع وارد درمانگاه شد و بهم دیگه برخورد کردن تهیونگ دستش و روی پیشونیش گذاشت و چشم غره ای بهش رفت و خواست بی حرف از کنارش رد شه که جونگکوک مقابلش قرار گرفت دستش و از روی پیشونیش برداشت و گیج بهش زل زد
جونگکوک پمادی کف دستش گذاشت و از کنارش رد شد
سمتش چرخید و گفت: این برای چیه؟_فک میکردم دکتری انگار اشتباه میکردم!
تهیونگ اخمی کرد خوب میدونست که اون پماد برای کبودیه صورتشه اما..
+خیلی خوب میدونم این چیه فقط نمیفهمم چرا شما باید اینو برام تهیه کنی؟
_شاید یکی دیشب سفارشت و بهم کرده؟
با ابرویی بالا انداخته سری تکون داد و گفت: یادم باشه ازش تشکر کنم!
خیره به چشمای پر حرصش پوزخندی زد و عقب گرد کرد سوجین که تازه از داروخونه در اومده بود نگاهی به طرز راه رفتنش انداخت و متعجب جلو اومد
_تهیونگ چرا اینجوری راه میری؟تهیونگ چشماش و روهم فشرد و زیر لب جیمین و لعنت کرد
سوجین که فکر میکرد جیمین کاری باهاش کرده و تهیونگ بخاطر این که فرمانده و اون مرد ترسناک داخل درمانگاه بودن نمیتونست حرف بزنه با نگرانی و هول کرده گفت: نترس تهیونگ اگه افسر پارک بهت تجاوز کرده پلک بزن من حواسم بهت هست!!
جونگکوک و جیهوپ متعجب بهش نگاه کردن اما تهیونگ با حالت پوکری گفت: چی میگی برا خودت؟
سوجین جلو رفت بازوهای تهیونگ و گرفت و گفت: نگران نباش تهیونگ تو میتونی ازش شکایت کنی ما شاهد بودیم که اون تورو برد تو اتاقش مگه نه؟
اخر جملش و رو به بقیه گفت، یونجون جلو اومد و گفت: درسته منم دیدم سونگ جه و حتی سوهیون هم بود
YOU ARE READING
Who are you?
Action☆ "جونگکوک: این سرگرمی جدید جذابه.. ازش خوشم میاد یونگی:بنظرم اصلا به عنوان سرگرمی بهش نگاه نکن اینی که من میبینم کم کم هممون و تبدیل به سرگرمی میکنه...! " [تهیونگ برای گرفتن انتقام برادر دوقلوش از موقعیت خوبه درس خوندن توی امریکا میگذره و وارد مدرس...